.....................



سلولی انفرادی

axzr
 
سلولی انفرادی میخواهم
 
از جنس آغوشت
 
دیوارهایش چنان نزدیک
 
که انفرادی اش حس نشود
 
زندانبان خوبی باش
 
قفل کردی
 
کلیدت را قورت بده
 
ترسی از تشنگی و گرسنگی نیست
 
چشم ها و لب هایت را دارم
 
فقط !
 
سهم هر روزه ام را کم نکن ...


نوشته شده توسط پژمان در جمعه 10 مرداد 1393

و ساعت 1:52 PM


من این شهر ترک میکنم

 

 

متن ترانه متن آهنگ ستار متن آهنگ ستار تسکین ستار دانلود موزیک دانلود رایگان آهنگ دانلود اهنگ جدید ستار دانلود اهنگ تسکین دانلود اهنگ دانلود آهنگ ستار دانلود آهنگ جدید هنورم دانلود آهنگ جدید ستار دانلود آهنگ جدید با لینک مستقیم دانلود آهنگ جدید دانلود آهنگ تسکین دانلود آهنگ ایرانی دانلود آهنگ دانلود آلبوم جدید ستار دانلود آلبوم دانلود mp3 دانلود آهنگ جدید ستار به نام تسکین آهنگ جدید آهنگ تسکین ستار لینک مستقیم  دانلود آهنگ جدید ستار به نام تسکین

من این شهر ترک میکنم بعد تو
واسه اینکه یه ذره اروم بشم
سراغی نگیر از منو گریه هام
فقط از تو اینه همه خواب شب
من این شهرو ترک میکنم بعد از تو
شاید درد این غصه یادم بره
اگر از خودم از دلم میگذرم
میخوام حس کنم حاله تو بهتره
نباید بفهمی که حالم بده
نمیخوام که دردامو تکسین بدی
وقتی که برگردی تو زندگی
به من حرفه تو رکو واضح زدی
فراموش کن خیلی بی تاقطم
که روزای من رنگ بی رنگیه
اگر این همه اشک روی گونمه
توجه نکن واسه دلتنگیه
نگاهم من  به عشق از این بعد زخمیه
نگاهی پر از درس تنها شدن
یه فکر خراب یه زخم عمیق
از این یادگاری که دادی به من
هنوز به وجود تو وابستمو یه حسی
منو سمت تو میکشه
به من فرصت بیخیالی بده
اگر نه منو گریه هام میکوشه



:: موضوعات مرتبط: زیباترینها، تنهایی، دلشکسته، زندگی، غمگین، عشق، دوستت دارم، ،

نوشته شده توسط پژمان در جمعه 10 مرداد 1393

و ساعت 1:41 PM


مــ ــــیـــــــ ـــــ ــــــرومــــ ...

 

http://ap1.persianfun.info/img/92/1/Namayeshe%20Ehsas%2011/19.jpg

آرام مــ ــــیـــــــ ـــــ ــــــرومــــ ...

آنـچــنـان آرام کـه نـدانـی کـی رفـته ام!

امـا وقتـی جـای خـالی مــرا بــبـیـنی

آنـچــنــان سخــت رفـــتـــه ام کـــه

تمام عمر زمان رفتنم را فراموش نکنی...!



:: موضوعات مرتبط: دلتنگیهای من، عاشقانه، حرفهای نا گفته من، ،

نوشته شده توسط پژمان در پنج شنبه 9 مرداد 1393

و ساعت 6:26 PM


زهرای نازم...

سلام عشقم

دیروز خواهر شوهرات اومدن صحبت تو اتاقم

زهرام مامان قبول کرده

زهرام دارم مثل  ...

کار میکنم تا بهت برسم

نمیدونم تو هنوز سر حرفت هستی یا نه

ولی من هستم رو حرفم

تا وقتی نفس میکشم من خودمو مال زهرام میدونم و  بس

تا وقتی نگی منو نمیخوای میرم و میام

زهرام اینو بدون که دارم دق میکنم 

ولی یاده حرف تو که میگفتی

پشت هر سختی ای یه  راحتی هم هست

زهرام من تورو از خدا خواستم و میخوام

زهرا ولی هر شب قبل از  خواب

با عکست حرف میزنم تا خوابم ببره

زهرااااااااااااااااااااااااااام

میمیرم برات

ایلاویو



:: موضوعات مرتبط: دلتنگیهای من، عاشقانه، حرفهای نا گفته من، خدا، جملات زیبا، زیباترینها، تنهایی، دلشکسته، زندگی، غمگین، آرامش، عشق، دوستت دارم، زیباترین نوشته ها، سرنوشت، محبت، مرگ، شعرهای عاشقانه، شعرهای حافظ، دوبیتیهای عاشقانه، ،

نوشته شده توسط پژمان در چهار شنبه 8 مرداد 1393

و ساعت 11:43 PM


حس قشنگ

چه حس قشنگیه وقتی میشی مَحرمِ دل یکی ..
یکی که بهش اعتماد داری ..
بهت اعتماد داره ..
از دلتنگی هاش برات میگه ..
از دلتنگی هات براش میگی ..
آروم میشه ..
آروم میشی ..
حسی که هیچ وقت به تنفر تبدیل نمیشه ..


این حس مثل قطره های باران پاکه ..!!

 


نوشته شده توسط پژمان در چهار شنبه 8 مرداد 1393

و ساعت 11:24 PM


احساس



احساس است…

مزرعــــه که نیست...


هـــــی شخـــمش میـــــزنی بی وجــــدان

 


نوشته شده توسط پژمان در چهار شنبه 8 مرداد 1393

و ساعت 10:4 PM


نیستی

 

در خواب هم راحتم نمی گذارے ،
بی خبر می آیے ،
صدایم می کنے …
تا چشم باز میکنم ، باز نیستے !

 

 


نوشته شده توسط پژمان در شنبه 17 خرداد 1393

و ساعت 1:2 PM


غمهای من

نه آرزوی کسی ام....


نه آویزون کسی....


پس بزن به سلامتیه بی کسی....


سلامتی خودم. چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


چون با همه خندیدم....


همه رو دلداری دادم....


نگران همه شدم...


به همه اهمیت دادم......


بغض های خیلیارو به خنده تبدیل کردم!!!!!!!


ولی هیچکس حتی نفهمید تو دلم چی میگذره ...


هیچ کس نفهمید......

 


نوشته شده توسط پژمان در شنبه 10 خرداد 1393

و ساعت 3:52 PM


گاهی...

گاهــــی ... 
حــــس کــــردنِ یــــک آغــــوش ، 
فقــــط لمــــسِ تــــن بــــا دســــت نیســــت ...! 

گاهــــی ... 
حــــس می کنــــی جسمــــش را ... 
بــــه شرطــــی کــــه , 
بــــا قلــ♥ــب لمــــس 
کنــــی نــــه بــــا دســــت ..

www.love-pure.lxb.ir


نوشته شده توسط پژمان در شنبه 10 خرداد 1393

و ساعت 3:48 PM


سلام

سلام

بعده چند ماه اومدم نت

اخه دلم تتنگ شده بود برای وبلاکم 

براي نظرات ىوستام براي همه ....



:: موضوعات مرتبط: دلتنگیهای من، عاشقانه، ،

نوشته شده توسط پژمان در شنبه 10 خرداد 1393

و ساعت 3:30 PM


پژمان

 

 دلم برایت تنگ شده !


می خواهم آنقدر اشک بریزم


تا غبار فاصله از قلبم تمیـــز شود .


ولی می ترسم …


” تهران” ، ” ونیــــز” شود !!!



:: موضوعات مرتبط: دلتنگیهای من، عاشقانه، حرفهای نا گفته من، ،

نوشته شده توسط پژمان در دو شنبه 12 فروردين 1393

و ساعت 7:24 PM


سال نو مبارک 93

ﻋﯿﺪ ﻫﺎ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺁﯾﻨﺪﻭ ﻣﯿﺮﻭﻧﺪ

ﻭﻣﻦ ﺩﺭ ﺣﺴﺮﺕ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺳﭙﺮﯼ ﺷﺪﻩ

ﺣﺴﺮﺕ ﺟﺪﺍﯾﯽ ﻫﺎ ﺩﻭﺭﯼ ﻫﺎ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎ

ﺣﺴﺮﺕ ﺳﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺗﻮ ﺑﻬﺎﺭ ﺷﺪ

ﺣﺴﺮﺕ ﯾﮏ ﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﻋﻤﺮ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺗﻮ

ﺳﭙﺮﯼ ﺷﺪ

Image Hosted by Free Photo Hosting at http://www.iranxm.com/

ﻫﻮﺍﯼ ﻋﯿﺪ ﺑﻪ ﺳﺮﻡ ﻣﯿﺰﻧﺪ ﻏﻢ ﺟﮕﺮﻡ ﺭﺍ ﺁﺗﺶ ﻣﯿﺰﻧﺪ

ﺁﻩ ،ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺩﺭﺩﯾﺴﺖ ﮐﻪ ﻗﻠﺒﻢ ﺭﺍ ﻣﺠﺬﻭﺏ ﺧﻮﺩ ﮐﺮﺩﻩ

ﻗﻠﺒﯽ ﮐﻪ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺭﻭﯾﺎﯾﺶ ﺷﺎﺩﻣﺎﻧﯽ ﻋﯿﺪ ﺑﻮﺩ

ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎ ﻭ ﺗﺼﻮﺭﺍﺕ ﺑﭽﻪ ﮔﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﺁﺭﻭﺯ ﺷﺪ

ﮐﺎﺵ ﺩﺭﮎ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺑﭽﮕﯽ ﺧﺘﻢ ﻣﯿﺸﺪ

 


نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 1 فروردين 1393

و ساعت 7:36 AM


لطیفه...

حق این دانش آموز صفر است یا بیست؟

درکدام جنگ ناپلئون مرد؟


در اخرین جنگش


اعلامیه استقلال امریکا درکجا امضاشد؟


در پایین صفحه


علت اصلی طلاق چیست؟


ازدواج


علت اصلی عدم موف
قیتها چیست؟


امتحانات


چه چیزهایی را هرگز نمی تو
ان درصبحانه خورد؟


نهار و شام


نوشته شده توسط پژمان در شنبه 24 اسفند 1392

و ساعت 4:12 PM


دل نوشته..

ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﭼﺸـﻢ ﻫﺎﯾـﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﺸـﺖ ﺑﮕﯿـﺮﻡ ...


ﺩﯾﺪﻡ ﻃﺎﻗﺖ ﺍﺳﻢ ﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻮﯾﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ !


نوشته شده توسط پژمان در شنبه 24 اسفند 1392

و ساعت 4:10 PM


طنز

پشت چراغ قرمز یه گدایی اومده کنار ماشین


میگم برو اونور پول ندارم!


میگه ،

نمیگفتی هم از قیافت معلوم بود


نوشته شده توسط پژمان در شنبه 24 اسفند 1392

و ساعت 4:9 PM


لطیفه...

پسره : هه هه


دختره : دوستت دارم


پسره : هه هه


دختره : میمیرم برات


پسره : هه هه


دختره : امروز تصمیم گرفتم بیام خونتون


پسره : إ ؟ جدی ؟ ساعت چند ؟


دختره : هه هه :)))



:: موضوعات مرتبط: دلتنگیهای من، عاشقانه، حرفهای نا گفته من، ،

نوشته شده توسط پژمان در شنبه 24 اسفند 1392

و ساعت 4:8 PM


مجرد...

یه مجرد چه وقتایی ظرف میشوره؟

ـ۲٪ بلافاصله بعد از خورد غذا
ـ۸٪ وقتی قراره رفیقش بیاد
ـ۱۵٪ وقتی سینک پر شده باشه
ـ۷۵٪ زمانی که ظرف بخوای ولی همش کثیف باشه !!!


نوشته شده توسط پژمان در شنبه 24 اسفند 1392

و ساعت 4:6 PM


ایا میدانستید...

آیا میدانستید تخم مرغ از مرغ به وجود میاد


آیا میدانستید عمه فرزند داییتون همون مادره شماست


آیا میدانستید طول همان عرض نیست


آیا میدانستید داریوش و ابی با هم فامیل نیست
ند


آیا میدانستید زنو مرد را از جورابهایشان میتوان تشخیص داد


آیا میدانستید به کسی که دانشگاه میرود میگویند دانشجو


آیا میدانستید خودکار قرمز قرمز مینویسد و خودکار آبی ابی


آیا میدانستید خیلی بیکاری که نشستی داری اینارو میخونی


آیا میدانستید اگه نظر ندی میرم به همه میگم که اینارو خوندی

 


نوشته شده توسط پژمان در شنبه 24 اسفند 1392

و ساعت 4:6 PM


پژمانم

 

هیچ میدانی


زیباترین عاشقانه ای

 

که برایم میگویی


وقتی ست که اسمم را

 

با “مــیم” به انتها میرسانی . . .



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، ،

نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 18 اسفند 1392

و ساعت 8:13 PM


بعضی وقتها...

 بعضی وقتها...

دِلم می خواهد

خودمان را بزنیم

به علی چپِ کوچه ها

و بعد٬یک هو

ببینم که

از خیابان اصلی

سر در اورده یم

یک ماشین دربست

بگیریم

و برویم ته دنیا

با هم

بنشینیم

لبه پرتگاهش

وهی پاهایمان را تکان بدهیم٬

تخمه بشکنیم و بلند بخندیم



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، ،

نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 18 اسفند 1392

و ساعت 8:3 PM


تاوان

 

 يك بار خواب ديدن تو...

به تمام عمر مي‌ارزد پس نگو...

نگو که روياي دور از دسترس،خوش نيست...

قبول ندارم ...

گرچه به ظاهر جسم خسته ست،ولي دل دريايست...

تاب و توانش بيش از اينهاست.

دوستت دارم و تاوان آن هرچه باشد



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، ،

نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 18 اسفند 1392

و ساعت 7:32 PM


جرات داری بگو .......

نوشته شده توسط پژمان در جمعه 16 اسفند 1392

و ساعت 6:6 AM


عطاران....

رضا عطاران در یک نشست خبری

در جشنواره فیلم فجر

خطاب به حاضران گفت ،

من حاضرم برای خنداندن مردم

شلوارم را هم پایین بکشم!

کاریکاتور رضا عطاران


نوشته شده توسط پژمان در جمعه 16 اسفند 1392

و ساعت 6:1 AM


ارمین...

اﺳﺘﺎﺩ ﺻﺪﺍﻣﻮ ﺩﺍﺭﯼ ؟


ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﺖ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺣﺘﯽ ، ﻣﻦ . . .


ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﺑﻪ ﻋﻤﺖ ﮐﺎﺭﯼ ! :lol:


ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﯿﻢ ، ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﯿﺪﻭﻧﺴﺘﯽ . . .


ﺗﺮﻡ ﺁﺧﺮﻡ ﻭ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺗﺮﻡ نی ﺍﻭﻥ ﺣﺴﯽ


ﮐﻪ ﺗﻮ ﺗﺮﻡ ﺍﻭﻝ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﺴﺖ


ﺷﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺍﻭﻟﺸﻢ ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺷﺘﻢ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺩﺭﺱ :lol:


ﺭﻭ ﻫﻤﻪ ﺣﻀﻮﺭﯼ ﻫﺎﻡ ،

ﺑﺴﺘﯽ ﭼﻄﻮﺭ ﭼﺸﺎﺗﻮ ؟

ﻫﯿﺲ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﮕﻮ ﻓﻘﻂ ﺑﺒﺮ ﺻﺪﺍﺗﻮ !


ﺑﺒﯿﻦ ﭼﻪ ﺩﭘﺮﺳﻢ !

ﺑﺒﯿﻦ ﭼﻪ ﺑﯽ ﺣﺴﻢ !


ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﮐﻞ ﻭﺍﺣﺪﺍﻡ ﺑﻪ ۴۰ ﻫﻢ ﻧﻤﯿﺮسن
 :D

گویا استاد کم نیاورده و جواب آرمین رو داده !

ﭼﻘﺪﺭ ﺍﺳﺘﺮﺱ ﺩﺍﺭﯼ ﺗﻮ آﺭﻭﻡ ﺑﺎﺵ ،

ﺑﯿﺨﯿﺎﻝ نمره ﻭ ﻭﺍﺣﺪﻫﺎﺵ


ﯾﻪ ﺳﺮﯼ ﻣﺸﮑﻼﺕ ،

هنوز ﺗﻮﯼ برگه ﻫﺎﺕ ﻫﺴﺖ ،


ﮐﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﯿﺎﻡ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﻧﻘﺼﺎﺵ


ﻧﻪ ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﻡ ﮐﻤﺸﻪ ﻧﻤﺮﺕ

ﻣﻦ ﺑﺎ ﮐﺎستیای ﺍﯾﻦ برگه اﺕ ،


ﮐﻨﺎﺭ ﻣﯿﺎﻡ ﻭ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ

ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻧﻤﯿﺪﻡ ،

ﮐﻢ ﻧﻤﺮﻩ ﺍﺻﻼ :D

آرمین هم که هیچ رقمه از رو نمیره :

ﺩﯾﻮﻭﻭﻧﻪ . . . !


ﺍﮔﻪ ﻧﻤﺮﻩ ﻧﺪﯼ ﺩﻟﺨﻮﺷﯽ ﺑﺮﺍﻡ ﻧﻤﯿﻤﻮنههههه


اینو بدون ﻫﯿﭽﮑﯽ مث ِ

من درساشو نمیخونه ،

نمیخونهههههه


نوشته شده توسط پژمان در جمعه 16 اسفند 1392

و ساعت 5:56 AM


سربازی دخترا...

صبحگاه:

فرمانده: پس این سربازه ها (بجای واژه سرباز برای خانمها باید بگوییم سربازه !)

کجان؟

معاون: قربان همه تا صبح بیدار بودن داشتن غیبت میکردن

ساعت 10 صبح همه بیدار میشوند...

سلام سارا جان

سلام نازنین، صبحت بخیر

عزیزم صبح قشنگ تو هم بخیر

سلام نرگس

سلام معصومه جان

ماندانا جون، وای از خواب بیدار میشی چه ناز میشی



...



صبحانه:

وا...اقای فرمانده، عسل ندارید؟

چرا کره بو میده؟

بچه ها، من این نون رو نمیتونم بخورم، دلم نفغ میکنه

آقای فرمانده، پنیر کاله نداری؟ من واسه پوستم باید پنیر کاله بخورم


...



بعد از صبحانه، نرمش صبحگاه (دیگه تقریبا شده ظهرگاه)


فرمانده: همه سینه خیز، دور پادگان. باید جریمه امروز صبح رو بدید

وا نه، لباسامون خاکی میشه ...

آره، تازه پاره هم میشه ...

وای وای خاک میره تو دهنمون ...


من پسر خواهرم انگلیسه میگه اونجا ...


...



ناهار

این چیه؟ شوره

تازه، ادویه هم کم داره

فکر کنم سبزی اش نپخته باشه

من که نمی خورم، دل درد میگیرم

من هم همینطور چون جوش میزنم

فرمانده: پس بفرمایید خودتون آشپزی کنید!

بله؟ مگه ما اینجا آشپزیم؟ مگه ما کلفتیم؟

برو خودت غذا درست کن

والا، من توخونه واسه شوهرم غذا درست نمی کنم، حالا واسه تو..




چون کسی گرسنه نبود و همه تازه صبحانه خورده بودند، کسی ناهار نخورد


...



بعد از ناهار

فرمانده: کجان اینا؟

معاون: رفتن حمام


فرمانده با لگد درب حمام را باز میکنید و داد میکشد ، اما صدای داد او در میان جیغ سربازه ها گم میشود...

هوووو....بی شعور

مگه خودت خواهر مادر نداری...

بی آبرو ******** بیرون...

وای نامحرم...

کثافت حمال...

(کل خانم ها به فرمانده فحش میدهند اما او همچنان با لبخندی بر لب و چشمانی گشاده ایستاده است!!)




...




بعد از ظهر

فرمانده: چیه؟ چرا همه نشستید؟

یه دقیقه اجازه بده، خب فریبا جان تو چی میخوری؟

جوجه بدون برنج

رژیمی عزیزم؟

آره، راستی ماست موسیر هم اگه داره بده میخوام شب ماسک بزنم.



...




شب در آسایشگاه

یک خانم بدو بدو میاد پیش فرمانده و ناز و عشوه میگه: جناب فرمانده، از دست ما ناراحتین؟

فرمانده: بله بسیار زیاد!

خب حالا واسه اینکه دوباره دوست بشیم بیایید تو آسایشگاه داره سریال فرار از زندان رو نشون میده، همه با هم ببینیم

فرمانده: برید بخوابید!! الان وقت خوابه!!

فرمانده میره تو آسایشگاه:

وا...عجب بی شعوری هستی ها، در بزن بعد بیا تو

راست میگه دیگه، یه یااللهی چیزی بگو

فرمانده: بلندشید برید بخوابید!

همه غرغر کنان رفتند جز 2 نفر که روبرو هم نشسته اند

فرمانده: ببینم چیکار میکنید؟

واستا ناخونای پای مهشید جون لاکش تموم بشه بعد میریم.

آره فری جون؛ صبر کن این یکی پام مونده

فرمانده: به من میگی فری؟؟ سرباز! بندازش انفرادی.

سرباز: آخه گناه داره، طفلکی

مهشید: ما اومدیم سربازی یا زندان! عجبا
 

 

 

یا حسین خوبه پس دخترا سریازی نمیرن

[ یک شنبه 11 اسفند 1392برچسب:, ] [ 14:43 ] [ من ] [ 4 نظر ]

نوشته شده توسط پژمان در جمعه 16 اسفند 1392

و ساعت 5:55 AM


دلباخته.....


آن روزها گنجشک را رنگ می کردند و جای قناری می فروختند ،

 

این روزها هوس را رنگ می کنند

و جای عشق می فروشند …


آن روزها مال باخته می شدی

و این روز ها دلباخته !

 


نوشته شده توسط پژمان در جمعه 16 اسفند 1392

و ساعت 5:50 AM


خدا...


نوشته شده توسط پژمان در جمعه 16 اسفند 1392

و ساعت 5:49 AM


هوالباقی....


نوشته شده توسط پژمان در جمعه 16 اسفند 1392

و ساعت 5:47 AM


عشق چیست؟؟؟؟؟؟؟

از معلم دینی پرسیدند: عشق چیست؟

 گفت: حرام است

از معلم هندسه پرسیدند: عشق چیست؟

 گفت: نقطه ای که حول محور نقطة قلب جوان میگردد

از معلم تاریخ پرسیدند : عشق چیست؟

 گفت: سقوط سلسله ی قلب جوان است

از معلم زبان پرسیدند: عشق چیست؟

 گفت: همپای love

از معلم ادبیات پرسیدند : عشق چیست؟

 گفت: محبت الهیات است

از معلم علوم پرسیدند: عشق چیست؟

 گفت: عشق تنها عنصری است که بدون اکسیژن میسوزد

از معلم ریاضی پرسیدند : عشق چیست؟

  گفت: عشق تنها عددی است که هرگز تنها نیست

از معلم فیزیک پرسیدند : عشق چیست؟

 گفت: تنها آدم ربایی است که قلب جوان را به سوی خود میکشد

از معلم انشا پرسیدند: عشق چیست؟

 گفت: تنها موضوعی است که می توان توصیفش کرد

از معلم ورزش پرسیدند

 گفت: تنها توپی است که هرگز اوت نمی شود

از معلم زبان فارسی پرسیدند: عشق چیست؟ 

گفت: عشق تنها کلمه ای است که ماضی و مضارع ندارد

از معلم زیست پرسیدند: عشق چیست؟

 گفت: عشق تنها میکروبی است که از راه چشم وارد میشود

از معلم شیمی پرسیدند: عشق چیست؟

 گفت عشق تنها اسیدی است که درون قلب اثر می گذارد

واقعا عشق چیست….؟


نوشته شده توسط پژمان در جمعه 16 اسفند 1392

و ساعت 5:44 AM


عشق...

کوچک باش و عاشق که عشق میداند

آیین بزرگ کردنت را 

 بگذار عشق خاصیت تو باشد

نه رابطه ی خاص تو با کسی

منظره رویایی سرسبز بهار 92 manzareh royayi bahar

 

 


نوشته شده توسط پژمان در جمعه 16 اسفند 1392

و ساعت 5:40 AM



.:: Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by pezhmankiyani ::.
.:: Design By :
wWw.Theme-Designer.Com ::.




اگه آسمون زمین شه اگه دریا یه کویر شه اگه دنیا زیرو رو شه اگه چشمات بی غرور شه اگه خورشید بی غروب شه بازم عاشقت میمونم عشقو تو نگات میخونم اگه کوه بیاد رو دوشم اگه جام زهر بنوشم اگه ماه دیگه نباشه روزا آسمون سیاه شه اگه جنگل بشه صحرا اگه امروز نشه فردا بازم عاشقت میمونم عشقو تو نگات میخونم اگه خوابتو نبینم دیگه گل برات نچینم اگه حتی یه جوونه توی گلدونا نمونه بازم عاشقت میمونم عشقو تو نگات میخونم اگه باز مثه همیشه بگی( من با تو ؟؟!!! )نمیشه بگی که منو نمیخوای دیگه پیش من نمیای بازم عاشقت میمونم عشقو تو نگات میخونم اگه باشم و نباشم هر جای دنیا که باشم حتی از چشمات جداشم بازم عاشقت میمونم عشقو تو نگات میخونم اگه شعرامو نخونی اگه باز پیشم نمونی راز عشقم رو ندونی بازم عاشقت میمونم عشق و تو نگات میخونم
pezhman7763@gmail.com




دلتنگیهای من
عاشقانه
حرفهای نا گفته من
خدا
جملات زیبا
زیباترینها
تنهایی
دلشکسته
زندگی
غمگین
آرامش
عشق
دوستت دارم
زیباترین نوشته ها
سرنوشت
محبت
مرگ
پدر
مادر
شعرهای عاشقانه
شعرهای حافظ
دوبیتیهای عاشقانه




پژمان
زهرا



















»تعداد بازديدها:
»کاربر: Admin

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 104
بازدید ماه : 630
بازدید کل : 18811
تعداد مطالب : 842
تعداد نظرات : 95
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


تماس با ما

. . . . . . . . Online User .

کد حرکت متن دنبال موس