.....................



لطیفه...

حق این دانش آموز صفر است یا بیست؟

درکدام جنگ ناپلئون مرد؟


در اخرین جنگش


اعلامیه استقلال امریکا درکجا امضاشد؟


در پایین صفحه


علت اصلی طلاق چیست؟


ازدواج


علت اصلی عدم موف
قیتها چیست؟


امتحانات


چه چیزهایی را هرگز نمی تو
ان درصبحانه خورد؟


نهار و شام


نوشته شده توسط پژمان در شنبه 24 اسفند 1392

و ساعت 4:12 PM


دل نوشته..

ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﭼﺸـﻢ ﻫﺎﯾـﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﺸـﺖ ﺑﮕﯿـﺮﻡ ...


ﺩﯾﺪﻡ ﻃﺎﻗﺖ ﺍﺳﻢ ﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻮﯾﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ !


نوشته شده توسط پژمان در شنبه 24 اسفند 1392

و ساعت 4:10 PM


لطیفه...

پسره : هه هه


دختره : دوستت دارم


پسره : هه هه


دختره : میمیرم برات


پسره : هه هه


دختره : امروز تصمیم گرفتم بیام خونتون


پسره : إ ؟ جدی ؟ ساعت چند ؟


دختره : هه هه :)))



:: موضوعات مرتبط: دلتنگیهای من، عاشقانه، حرفهای نا گفته من، ،

نوشته شده توسط پژمان در شنبه 24 اسفند 1392

و ساعت 4:8 PM


طنز

پشت چراغ قرمز یه گدایی اومده کنار ماشین


میگم برو اونور پول ندارم!


میگه ،

نمیگفتی هم از قیافت معلوم بود


نوشته شده توسط پژمان در شنبه 24 اسفند 1392

و ساعت 4:9 PM


ایا میدانستید...

آیا میدانستید تخم مرغ از مرغ به وجود میاد


آیا میدانستید عمه فرزند داییتون همون مادره شماست


آیا میدانستید طول همان عرض نیست


آیا میدانستید داریوش و ابی با هم فامیل نیست
ند


آیا میدانستید زنو مرد را از جورابهایشان میتوان تشخیص داد


آیا میدانستید به کسی که دانشگاه میرود میگویند دانشجو


آیا میدانستید خودکار قرمز قرمز مینویسد و خودکار آبی ابی


آیا میدانستید خیلی بیکاری که نشستی داری اینارو میخونی


آیا میدانستید اگه نظر ندی میرم به همه میگم که اینارو خوندی

 


نوشته شده توسط پژمان در شنبه 24 اسفند 1392

و ساعت 4:6 PM


مجرد...

یه مجرد چه وقتایی ظرف میشوره؟

ـ۲٪ بلافاصله بعد از خورد غذا
ـ۸٪ وقتی قراره رفیقش بیاد
ـ۱۵٪ وقتی سینک پر شده باشه
ـ۷۵٪ زمانی که ظرف بخوای ولی همش کثیف باشه !!!


نوشته شده توسط پژمان در شنبه 24 اسفند 1392

و ساعت 4:6 PM


پژمانم

 

هیچ میدانی


زیباترین عاشقانه ای

 

که برایم میگویی


وقتی ست که اسمم را

 

با “مــیم” به انتها میرسانی . . .



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، ،

نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 18 اسفند 1392

و ساعت 8:13 PM


بعضی وقتها...

 بعضی وقتها...

دِلم می خواهد

خودمان را بزنیم

به علی چپِ کوچه ها

و بعد٬یک هو

ببینم که

از خیابان اصلی

سر در اورده یم

یک ماشین دربست

بگیریم

و برویم ته دنیا

با هم

بنشینیم

لبه پرتگاهش

وهی پاهایمان را تکان بدهیم٬

تخمه بشکنیم و بلند بخندیم



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، ،

نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 18 اسفند 1392

و ساعت 8:3 PM


تاوان

 

 يك بار خواب ديدن تو...

به تمام عمر مي‌ارزد پس نگو...

نگو که روياي دور از دسترس،خوش نيست...

قبول ندارم ...

گرچه به ظاهر جسم خسته ست،ولي دل دريايست...

تاب و توانش بيش از اينهاست.

دوستت دارم و تاوان آن هرچه باشد



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، ،

نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 18 اسفند 1392

و ساعت 7:32 PM


جرات داری بگو .......

نوشته شده توسط پژمان در جمعه 16 اسفند 1392

و ساعت 6:6 AM


عطاران....

رضا عطاران در یک نشست خبری

در جشنواره فیلم فجر

خطاب به حاضران گفت ،

من حاضرم برای خنداندن مردم

شلوارم را هم پایین بکشم!

کاریکاتور رضا عطاران


نوشته شده توسط پژمان در جمعه 16 اسفند 1392

و ساعت 6:1 AM


ارمین...

اﺳﺘﺎﺩ ﺻﺪﺍﻣﻮ ﺩﺍﺭﯼ ؟


ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﺖ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺣﺘﯽ ، ﻣﻦ . . .


ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﺑﻪ ﻋﻤﺖ ﮐﺎﺭﯼ ! :lol:


ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﯿﻢ ، ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﯿﺪﻭﻧﺴﺘﯽ . . .


ﺗﺮﻡ ﺁﺧﺮﻡ ﻭ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺗﺮﻡ نی ﺍﻭﻥ ﺣﺴﯽ


ﮐﻪ ﺗﻮ ﺗﺮﻡ ﺍﻭﻝ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﺴﺖ


ﺷﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺍﻭﻟﺸﻢ ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺷﺘﻢ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺩﺭﺱ :lol:


ﺭﻭ ﻫﻤﻪ ﺣﻀﻮﺭﯼ ﻫﺎﻡ ،

ﺑﺴﺘﯽ ﭼﻄﻮﺭ ﭼﺸﺎﺗﻮ ؟

ﻫﯿﺲ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﮕﻮ ﻓﻘﻂ ﺑﺒﺮ ﺻﺪﺍﺗﻮ !


ﺑﺒﯿﻦ ﭼﻪ ﺩﭘﺮﺳﻢ !

ﺑﺒﯿﻦ ﭼﻪ ﺑﯽ ﺣﺴﻢ !


ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﮐﻞ ﻭﺍﺣﺪﺍﻡ ﺑﻪ ۴۰ ﻫﻢ ﻧﻤﯿﺮسن
 :D

گویا استاد کم نیاورده و جواب آرمین رو داده !

ﭼﻘﺪﺭ ﺍﺳﺘﺮﺱ ﺩﺍﺭﯼ ﺗﻮ آﺭﻭﻡ ﺑﺎﺵ ،

ﺑﯿﺨﯿﺎﻝ نمره ﻭ ﻭﺍﺣﺪﻫﺎﺵ


ﯾﻪ ﺳﺮﯼ ﻣﺸﮑﻼﺕ ،

هنوز ﺗﻮﯼ برگه ﻫﺎﺕ ﻫﺴﺖ ،


ﮐﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﯿﺎﻡ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﻧﻘﺼﺎﺵ


ﻧﻪ ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﻡ ﮐﻤﺸﻪ ﻧﻤﺮﺕ

ﻣﻦ ﺑﺎ ﮐﺎستیای ﺍﯾﻦ برگه اﺕ ،


ﮐﻨﺎﺭ ﻣﯿﺎﻡ ﻭ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ

ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻧﻤﯿﺪﻡ ،

ﮐﻢ ﻧﻤﺮﻩ ﺍﺻﻼ :D

آرمین هم که هیچ رقمه از رو نمیره :

ﺩﯾﻮﻭﻭﻧﻪ . . . !


ﺍﮔﻪ ﻧﻤﺮﻩ ﻧﺪﯼ ﺩﻟﺨﻮﺷﯽ ﺑﺮﺍﻡ ﻧﻤﯿﻤﻮنههههه


اینو بدون ﻫﯿﭽﮑﯽ مث ِ

من درساشو نمیخونه ،

نمیخونهههههه


نوشته شده توسط پژمان در جمعه 16 اسفند 1392

و ساعت 5:56 AM


سربازی دخترا...

صبحگاه:

فرمانده: پس این سربازه ها (بجای واژه سرباز برای خانمها باید بگوییم سربازه !)

کجان؟

معاون: قربان همه تا صبح بیدار بودن داشتن غیبت میکردن

ساعت 10 صبح همه بیدار میشوند...

سلام سارا جان

سلام نازنین، صبحت بخیر

عزیزم صبح قشنگ تو هم بخیر

سلام نرگس

سلام معصومه جان

ماندانا جون، وای از خواب بیدار میشی چه ناز میشی



...



صبحانه:

وا...اقای فرمانده، عسل ندارید؟

چرا کره بو میده؟

بچه ها، من این نون رو نمیتونم بخورم، دلم نفغ میکنه

آقای فرمانده، پنیر کاله نداری؟ من واسه پوستم باید پنیر کاله بخورم


...



بعد از صبحانه، نرمش صبحگاه (دیگه تقریبا شده ظهرگاه)


فرمانده: همه سینه خیز، دور پادگان. باید جریمه امروز صبح رو بدید

وا نه، لباسامون خاکی میشه ...

آره، تازه پاره هم میشه ...

وای وای خاک میره تو دهنمون ...


من پسر خواهرم انگلیسه میگه اونجا ...


...



ناهار

این چیه؟ شوره

تازه، ادویه هم کم داره

فکر کنم سبزی اش نپخته باشه

من که نمی خورم، دل درد میگیرم

من هم همینطور چون جوش میزنم

فرمانده: پس بفرمایید خودتون آشپزی کنید!

بله؟ مگه ما اینجا آشپزیم؟ مگه ما کلفتیم؟

برو خودت غذا درست کن

والا، من توخونه واسه شوهرم غذا درست نمی کنم، حالا واسه تو..




چون کسی گرسنه نبود و همه تازه صبحانه خورده بودند، کسی ناهار نخورد


...



بعد از ناهار

فرمانده: کجان اینا؟

معاون: رفتن حمام


فرمانده با لگد درب حمام را باز میکنید و داد میکشد ، اما صدای داد او در میان جیغ سربازه ها گم میشود...

هوووو....بی شعور

مگه خودت خواهر مادر نداری...

بی آبرو ******** بیرون...

وای نامحرم...

کثافت حمال...

(کل خانم ها به فرمانده فحش میدهند اما او همچنان با لبخندی بر لب و چشمانی گشاده ایستاده است!!)




...




بعد از ظهر

فرمانده: چیه؟ چرا همه نشستید؟

یه دقیقه اجازه بده، خب فریبا جان تو چی میخوری؟

جوجه بدون برنج

رژیمی عزیزم؟

آره، راستی ماست موسیر هم اگه داره بده میخوام شب ماسک بزنم.



...




شب در آسایشگاه

یک خانم بدو بدو میاد پیش فرمانده و ناز و عشوه میگه: جناب فرمانده، از دست ما ناراحتین؟

فرمانده: بله بسیار زیاد!

خب حالا واسه اینکه دوباره دوست بشیم بیایید تو آسایشگاه داره سریال فرار از زندان رو نشون میده، همه با هم ببینیم

فرمانده: برید بخوابید!! الان وقت خوابه!!

فرمانده میره تو آسایشگاه:

وا...عجب بی شعوری هستی ها، در بزن بعد بیا تو

راست میگه دیگه، یه یااللهی چیزی بگو

فرمانده: بلندشید برید بخوابید!

همه غرغر کنان رفتند جز 2 نفر که روبرو هم نشسته اند

فرمانده: ببینم چیکار میکنید؟

واستا ناخونای پای مهشید جون لاکش تموم بشه بعد میریم.

آره فری جون؛ صبر کن این یکی پام مونده

فرمانده: به من میگی فری؟؟ سرباز! بندازش انفرادی.

سرباز: آخه گناه داره، طفلکی

مهشید: ما اومدیم سربازی یا زندان! عجبا
 

 

 

یا حسین خوبه پس دخترا سریازی نمیرن

[ یک شنبه 11 اسفند 1392برچسب:, ] [ 14:43 ] [ من ] [ 4 نظر ]

نوشته شده توسط پژمان در جمعه 16 اسفند 1392

و ساعت 5:55 AM


دلباخته.....


آن روزها گنجشک را رنگ می کردند و جای قناری می فروختند ،

 

این روزها هوس را رنگ می کنند

و جای عشق می فروشند …


آن روزها مال باخته می شدی

و این روز ها دلباخته !

 


نوشته شده توسط پژمان در جمعه 16 اسفند 1392

و ساعت 5:50 AM


خدا...


نوشته شده توسط پژمان در جمعه 16 اسفند 1392

و ساعت 5:49 AM


هوالباقی....


نوشته شده توسط پژمان در جمعه 16 اسفند 1392

و ساعت 5:47 AM


عشق چیست؟؟؟؟؟؟؟

از معلم دینی پرسیدند: عشق چیست؟

 گفت: حرام است

از معلم هندسه پرسیدند: عشق چیست؟

 گفت: نقطه ای که حول محور نقطة قلب جوان میگردد

از معلم تاریخ پرسیدند : عشق چیست؟

 گفت: سقوط سلسله ی قلب جوان است

از معلم زبان پرسیدند: عشق چیست؟

 گفت: همپای love

از معلم ادبیات پرسیدند : عشق چیست؟

 گفت: محبت الهیات است

از معلم علوم پرسیدند: عشق چیست؟

 گفت: عشق تنها عنصری است که بدون اکسیژن میسوزد

از معلم ریاضی پرسیدند : عشق چیست؟

  گفت: عشق تنها عددی است که هرگز تنها نیست

از معلم فیزیک پرسیدند : عشق چیست؟

 گفت: تنها آدم ربایی است که قلب جوان را به سوی خود میکشد

از معلم انشا پرسیدند: عشق چیست؟

 گفت: تنها موضوعی است که می توان توصیفش کرد

از معلم ورزش پرسیدند

 گفت: تنها توپی است که هرگز اوت نمی شود

از معلم زبان فارسی پرسیدند: عشق چیست؟ 

گفت: عشق تنها کلمه ای است که ماضی و مضارع ندارد

از معلم زیست پرسیدند: عشق چیست؟

 گفت: عشق تنها میکروبی است که از راه چشم وارد میشود

از معلم شیمی پرسیدند: عشق چیست؟

 گفت عشق تنها اسیدی است که درون قلب اثر می گذارد

واقعا عشق چیست….؟


نوشته شده توسط پژمان در جمعه 16 اسفند 1392

و ساعت 5:44 AM


عشق...

کوچک باش و عاشق که عشق میداند

آیین بزرگ کردنت را 

 بگذار عشق خاصیت تو باشد

نه رابطه ی خاص تو با کسی

منظره رویایی سرسبز بهار 92 manzareh royayi bahar

 

 


نوشته شده توسط پژمان در جمعه 16 اسفند 1392

و ساعت 5:40 AM


حسادت من ...


این روزها آنقدر حسود شده ام

 

 

که به آیینه ای که هرروز

 

 

نگاهت را در خود تکرار می کند

 

 

حسادت می کنم

 

 

و به دستگیره دری که

 

 

هرروز بارها

 

 

بر دستان تو بوسه می زند...

 

 

این روزها آنقدر دچار حسادتی جانکاه شده ام

 

 

که به چشمان تمام کسانی که

 

 

قامت تورا در چارچوب نگاه خود

 

 

ترسیم می کنند هم

 

 

حسودی ام می شود

 

 

و به کودکی که

 

 

عطر نفس های تو را

 

 

هنگامی که بوسه بارانش می کنی

 

 

می نوشد...

 

 

این روزها من مانده ام و این همه حسادت

 

 

وحسرت لحظه هایی که

 

 

برای درآغوش کشیدنت می گذرد...

 

 

این تقدیر ماست...

 

 

اینگونه با همیم بی آنکه با هم باشیم...

 

 

هیچ چیز نمیتواند ما را از هم جدا کند...

 

 

 

دوستت دارم زهرای نازم...


نوشته شده توسط پژمان در جمعه 16 اسفند 1392

و ساعت 5:39 AM


دوستت دارم زهرای نازم

دوست داشتن من حکایت نان نیست...

که داغش میهمان سفره

و سردش سهم نمکی باشد...

این "من"

گرمای وجود "تو" را

در زمستان بودنت

همچون گذشته احساس میکند...

و من میدانم همه موجودات

روزی از خواب زمستانیشان

بر می خیزند...

دوباره سبز میشوند...

دوباره عاشق...

دوستت دارم بهترینم...

 


نوشته شده توسط پژمان در جمعه 16 اسفند 1392

و ساعت 5:38 AM


پشت سر هر معشوقی خدا ایستاده...



خداوندا امشب را اینگونه دعا

 

میکنم :

 

 

 


باشد که آرامش و عشق و صلح در تمامی کائناتت جاری شود

 

 

 


باشد که تندرستی و برکت و ایمان و مهر در وجود تک تک مخلوقاتت جاری شود

 

 

 


باشد که هر کجا بیماری هست هم اکنون سلامتی یابد

 

 

 


باشد که هر کجا اسیری هست چه در زندان بیرون و چه در زندان درون هم اکنون اراده ی تو او را آزاد سازد

 

 

 


باشد که دعادارانت به خیر و لطف تو هم اکنون دعایشان مستجاب شود …

.
.
پشت سر هر آنچه که دوستش می داری و تو برای اینکه معشوقت را از دست ندهی بهتر است

 

 

 

بالاتر را نگاه نکنی زیرا ممکن است چشمت به خدا بیفتد و

 

 

 

او آنقدر بزرگ است که هر چیز پیش او کوچک جلوه می کند …

 

 

 


پشت سر هر معشوق خدا ایستاده است

 

 

 


اگر عشقت ساده است و کوچک و معمولی

 

 

 


اگر عشقت گذراست و تفنن و تفریح

 

 

 


خدا چندان کاری به کارت ندارد

 

 

 


اجازه می دهد که عاشقی کنی

 

 

 


او فقط تماشایت می کند و می گذارد که شادمان باشی اما هرچه که در عشق ثابت قدم تر شوی

 

 

 

 

خدا با تو سختگیرتر می شود و هرقدر که در عاشقی عمیق تر شوی و پاکبازتر

 

 

 


و هر اندازه که عشقت ناب تر شود و زیباتر بیشتر باید از خدا بترسی

 

 

 

زیرا خدا از عشق های پاک و عمیق و ناب و زیبا نمی گذرد

 

 

 

مگر آنکه آن را به نام خودش تمام کند …

 

 

 


پشت سر هر معشوقی ،

 

 

 

خدا ایستاده است

 

و هر گامی که تو در عشق بر می داری خدا هم گامی در غیرت بر می دارد
تو

 

 

عاشق

 

تر می شوی و خدا غیورتر و آنگاه که گمان می کنی

 

 

 

معشوق چه دست یافتنی است و وصل چه ممکن و عشق چه آسان خدا وارد کار می شود

 

 

 

و خیالت را درهم می ریزد و معشوقت را درهم می کوبد

 

 

 


معشوقت هر کس که باشد و هرجا که باشد و هرقدر که باشد

 

 

 

می شکند و تو ناامید می شوی

 

 

 

و نمی دانی که ناامیدی زیباترین نتیجه عشق است

 

 

 


ناامیدی از اینجا و آنجا

 


 

 

ناامیدی

 

از این کس و آنکس

 

 

 


ناامیدی از این چیز و آن چیز

 

 

 


تو ناامید می شوی و گمان می کنی که عشق بیهوده ترین کارهاست

 

 

 


و برآنی که شکست خورده ای

 

 

 


و خیال می کنی که آن همه شور و آن همه ذوق

 

 

 


و آن همه عشق را تلف کرده ای

 

 

 


اما خوب که نگاه کنی می بینی

 

حتی قطره ای از

 

 

عشقت

 

 

حتی قطره ای هم هدر نرفته است

 

 

 


خدا همه را جمع کرده

 

 

 

و همه را برای خویش برداشته

 

 

 

و به حساب خود گذاشته است

 

 

 


خدا به تو می گوید :

 

 

 


مگر نمی دانستی که پشت سر هر معشوق خدا ایستاده است ؟

 

 

 


تو برای من بود که این همه راه آمده ای

 

 

 


و برای من بود که این همه رنج برده ای

 

 

 


و برای من بود که این همه عشق ورزیده ای

 

 

 


پس به پاس این ،

 

 

 

قلبت را و روحت را و دنیایت را وسعت می بخشم

 

 

 

و از بی نیازی نصیبی به تو می دهم

 

 

 

و این ثروتی است که هیچکس ندارد

 

 

 

تا به تو ارزانی اش کند

 


فردا اما تو باز

 

 

عاشق

 

می شوی

 

 

 

تا عمیق تر شوی

 

 

 

و وسیع تر و بزرگ تر و ناامیدتر

 

 

 

تا بی نیازتر شوی

 

 

 

و به او نزدیکتر …
و اما چه زیباست

 

 

و چه

باشکوه

 

 

و چه شورانگیز که
 پشت سر هر معشوقی خدا ایستاده است …

 


نوشته شده توسط پژمان در جمعه 16 اسفند 1392

و ساعت 5:33 AM


عاشقانه دوستت دارم

 

صدایت را دوست دارم...


بگو…فقط بگو


چــه فـــرق دارد


از مـــن ، از تـــو


از بــــاران


در آغــوشــم بــگــیــر و در گــوشــم


از مـــانـــدن بــگـــو...


از دوستت دارم هایی بگو که از شنیدنش دلم بریزد !


از دلبری چشمهایت بگو که چگونه دلم را هوایی کرده...


از هــرچــه خــودت مــیــخــواهـی


از خـــودت بـــگـــو


چـــه فــرق دارد از چـــه


فـــقــــط بـــگــــو


حـــرف بـــزن


عاشقانه صدایت را دوست دارم . . .

زهرای نازم


نوشته شده توسط پژمان در جمعه 16 اسفند 1392

و ساعت 5:28 AM


ابرو برداشتن

دیالوک جدید پسرا..........

اوه اوه اوه .........

اقا ناظم داره میاد ابروهارو ببینه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

حالا چیکار کنیم

خوب برندار ابروتو

سوسول


نوشته شده توسط پژمان در جمعه 16 اسفند 1392

و ساعت 5:20 AM


از طرف سوگل خواهر نازو مهربونم

سلامتی رفیقی که تو رفاقت کم نزاشت

ولی کم برداشت تا رفیقش کم نیاره........

به سلامتی اون دلی که هزار بار شکست

ولی هنوزم شکستن بلد نیست . . ....

سلامتی مداد پاک کن

که به خاطر اشتباه دیگران خودشو کوچیک میکنه . . .


.به سلامتی اونایی که تو اوج سختی ها و مشکلات


به جای اینکه تَرکمون کنن درکمون می کنن . . .


.


.


.


سلامتی اونایی که


درد دل همه رو گوش میدن


اما معلوم نیس خودشون کجا درد دل میکنن . . .


.


.


.


به سلامتی اون رفتگری که تو این هوا داره به عشق زن بچش


کوچه و خیابون رو جارو میزنه

که یه لقمه نون حلال در بیاره . . .

سلامتی اونایی که تو این هوای

دو نفره با تنهاییشون قدم میزنن . . .


.


.


.


به سلامتی اونهائی که دوست دارم رو درک می کنند


و اونو به حساب کمبودهات نمی ذارن . . .


.به سلامتی مگس که یادمون داد

زیاد که دور کسی بگردی

آخرش میزنه تو سرت !





به سلامتی داداشم
پژمان

و

زن داداشم زهرا

 

که واقعا با تمام وجودم دوسشون دارمممممممممم ....


.اجی تون سوگل


نوشته شده توسط پژمان در جمعه 16 اسفند 1392

و ساعت 5:4 AM


آرزو

 

اگر هنوز هم تورا آرزو میکنم


برای بی آرزو بودن من نیست ...


شاید آرزویی زیباتر ازتو سراغ ندارم...



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، ،

نوشته شده توسط پژمان در جمعه 9 اسفند 1392

و ساعت 10:49 PM


عشق...

 

عشــــق یعنی :

یه نفـــــر هست که

بدون فکر به نتیجه و آینده

هر روز بیشتر از دیروز دوستت داره ...

هرروز بیشتر از دیروز دوستت دارم پژمانم

 



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، ،

نوشته شده توسط پژمان در جمعه 9 اسفند 1392

و ساعت 10:59 PM


چقدر خوبه


چقدر خوبه کسی هست که ...

وقتی بهش فکر میکنی

اونقدر گرم میشی که ...

یادت میره هــــوا چقدر سرده



:: موضوعات مرتبط: دلتنگیهای من، ،

نوشته شده توسط پژمان در جمعه 9 اسفند 1392

و ساعت 10:44 PM


خنده بازار


محققان ايراني بر اين باورند

كه 1351478953 كاربر ايراني مبتلا
به گشادی هستند!
چون حتي همين شماره را كامل نخوندن!!




ﺩﺧﺘـــــﺮﻩ ﻣﺘــــــﻮﻟﺪ 1382

ﻧﻮﺷــــــﺘﻪ : ﻋﺸــــﻖ ﯾﺎ ﻫـــــﺮﺯﮔﯽ؟ !
ﺍﺯ ﺗﻨــــﻬﺎ ﺑﻮﺩﻧــــــــﻢ ﺭﺍﺿــــﯽ ﻧﯿـﺴﺘﻢ !!ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﻧﯿﺴﺘﻢ
ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﻣﻦ ﮐــــﻪ 10 ﺳـــﺎﻟﻢ ﺑــــــــﻮﺩ
 ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﮐﻪ...
ﺭﺩ ﻣﯿﺸﺪ ﺑﺮﺍﺵ ﺑﺎﯼ ﺑﺎﯼ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ
 ﺗﺎ ﺑﺮﺍﻡ ﺑﻮﻕ ﺑﺰنه




شامپو خريدم روش نوشته :
اين محصول را روي سرتان بريزيد
و موهايتان را بماليد
سپس آبکشي کنيد!
من ميخواستم بريزم تو دهنم قرقره کنم 
خدا خيرشون بده آگاهم کردن!!





از کلید "پ" در کیبورد عاجزانه
درخواست میکنم
یه جای ثابت برای خودشپیدا کنه و
 همونجا بتمرگه
بابا مردیم از بس دنبالش گشتیم!!
(واااااالا بغرعان)




داشتم با ژاپنیه چت میکردم بهش گفتم
سرعت اینترنت شما چه جوریه ؟
 گفت : تا مای کامپیوتر بیاد 
بالا چندتافیلم دانلود میکنم -
مالشما چی ؟
منم گفتم : ما هم تا گوگل بیاد
 بالا چندتا فیلم می بینیم 
حوصلمون سر نره!!




شما هم وقتی میشینین رو چَمن پارک ,

 بز درونتون 
فعال میشه چمنارو میکَنین یا

من فقط این طوریم؟؟؟؟!!




تركه وانگليسيه همديگرو ميبينن 


تركه ميگه اسمت چيه؟

ميگه وات هستم ، جيمز وات
تركه هم ميگه: منم باس هست ، عاب باس




When I was 15 
.
.

. انکار نکن ، میدونم"وِن آیواز پونزده" خوندیش!!



نوشته شده توسط پژمان در جمعه 9 اسفند 1392

و ساعت 9:45 PM


هنگ کرده...


نوشته شده توسط پژمان در جمعه 9 اسفند 1392

و ساعت 9:38 PM


پ ن پ

پـــــ نه پـــــ

رفتم تو آپارتمان دارم گوشت قربونی بین همسایه ها پخش میکنم یارو میپرسه نذریه؟

پـــــ نه پـــــ با خود گوسفنده مشکل داشتیم کشتیمش !  

♥♥♥♥♥♥♥♥

گوشیمو سایلنت کردم، رو میز میلرزه میگه داره زنگ میخوره؟ پــــ نه پـــــ خربزه خورده فکر اینجاشو نکرده! 

 

 

♥♥♥♥♥♥♥♥

 

تو اتوبوس بودیم ساعت 3 نصف شب دوستم عطسه کرد گل اتوبوس برگشت مارو نیگا کرد یه پیر مرد

داد زد ای بابا، دوستم گف با من بود؟ پـــــ نه پـــــ ساعت 3 نصف شب دلش واسه بابای مرحومش تنگ 

شد شما راحت باش بزن عطسه بعدی رو ! 

 

 

♥♥♥♥♥♥♥♥

 

داشتم غذا میخوردم با خواهرم مگس اومد رو غذا گف بزنم بره؟ پـــــ نه پـــــ براش خورشت بکش زشته

مهمون حبیب خداست ! 

 

 

♥♥♥♥♥♥♥♥

 

از گوگل سایتو باز کردم، نوشته آیا میخواهید وارد این سایت شوید؟ پـــــ نه پـــــ مثل اینکه زنگو اشتباه 

زدم با طبقه بالایی کار دارم، ببخشید دیگه تکرار نمیشه ! 

 

 

♥♥♥♥♥♥♥♥

 

بابام میبینه که دارم تو فیسبوک چک میکنم میگه : همش تو فیسبوکی با دوستات می فیسبوکی؟

منم گفتم پـــــ نه پـــــ من ماری زاکربرگم دارم اوضاع کاربران فیسبوک رو چک میکنم یه وقت کمو

کسری نداشته باشن؛ بابام گفت د نــــــ د اگه تو راکربراگ بودی پول شارژ ای دی اس ال رو از من 

نمیگرفتی؛ من گفتم: شما هم د نــــ د رو میدونی؟ گفت: پــــ نه پـــــ فقط تو میدونی، پدره ما داریم؟:|


نوشته شده توسط پژمان در جمعه 9 اسفند 1392

و ساعت 9:34 PM


سلامتی...

سلامتی پسری که یه روز عاشق شد...

سلامتی دختری که یه روز عاشق شد...

سلامتی پسری که حتی به اندازه یه نگاهم به عشقش خیانت نکرد...

سلامتی دختری که هیچی کم نزاشت...

سلامتی اون همه خاطره ها.شیطنت ها.دیوونه بازیا.زیر بارون قدم زدنا

خیس شدنا.از سرما به خود لرزیدنا...

سلامتی پسری که زیراب پسرو به دروغ زد...

سلامتی دختری که حرف دوست مثل خواهرشو باور کرد...

سلامتی اون قسم ها! اون دوست دارم هایی که هیچوقت

تحویل داده نشد...

سلامتی دختری که با چشم خیس به پسر گفت: ازت بدم میاد...

سلامتی پسری که رفت خدمت تا زود برگرده دل عشقشو بدست

بیاره و بره خواستگاریش...

سلامتی 21ماه پست دادنا و لحظه شماریا و دور بودنا...  

سلامتی روزی که پسر دعوت شد عقد عشقش...

سلامتی اون شب...

سلامتی خنده های زوری که از رو اجبار بود تا جشن خراب نشه...

سلامتی عروسی که ماه شده بود...

سلامتی عاقدی که اومد...

سلامتی شناسنامه ها...

سلامتی بغض پسر...سلامتی بار اول...

سلامتی بغض پسر...سلامتی بار دوم...

سلامتی بغض پسر...سلامتی بار آخر...

سلامتی پلاک و زنجیری که زیر لفظی داده شد...

سلامتی پسری که هنوز امید داشت به عشقش میرسه...

سلامتی اجازه بزرگترها...

سلامتی بله گفتن عشقش...

سلامتی بغض پسر...

سلامتی چشم خیس عروس...

سلامتی حلقه ای که جایگزین حلقه پسر شد...

سلامتی ماشین عروس...

سلامتی سستی زانوهای پسر...

سلامتی اون شب...

سلامتی پاکت های سیگاری که با نخ قبلی روشن میشدن...

سلامتی فرداش...

سلامتی مهمونی که دختر گرفت...

سلامتی دوستایی که دورش جمع شدن...

سلامتی شب و روزای پسر که خیلی سخت گذشت...

سلامتی دختری که با تمام وجود گریه کرد...

سلامتی تیغی که تیز بود...

سلامتی رگ دست...

سلامتی دختری که خودکشی کرد...

سلامتی لحظه ای که به پسر خبر دادن...

سلامتی ملاقات تو بیمارستان...

سلامتی اون 5-6 دقیقه ملاقات...

سلامتی شرم دختر...

سلامتی صبر پسر...

سلامتی قسم هایی که پسر به دختر داد که فراموش

کنه تا زندگیش خراب نشه...

سلامتی قسم جون پسر...

سلامتی قبول کردن پسر...

سلامتی لحظه ی خداحافظی...

سلامتی چشمهای خیس...

سلامتی یه عمر تنهایی...

سلامتی حرفهایی که نمیشد گفت ولی شد این متن...

سلامتی بچه ی تو راه...

سلامتی دختری که مادر شد...

سلامتی پسری که تا ابد حسرت پدربودن به دلش موند...

سلامتی هق هق هایی که متن شد تا دلی آروم بشه...

سلامتی همه عاشقایی که به عشقشون نرسیدن و نگران

یکی یدونشون بودن...

و با بغض و سکوت بهش گفتن: آهای غریبه اینکه دستش تو

دستاته همه دنیای منه خیلی مراقبش باش...


نوشته شده توسط پژمان در جمعه 9 اسفند 1392

و ساعت 9:32 PM


مجبوربودی اینو پات کنی


نوشته شده توسط پژمان در جمعه 9 اسفند 1392

و ساعت 9:31 PM


هیچکس

a066893145 ترول ها و تصاویر خنده دار (سری 2)

نوشته شده توسط پژمان در جمعه 9 اسفند 1392

و ساعت 9:29 PM


تصویر زیبا


نوشته شده توسط پژمان در جمعه 9 اسفند 1392

و ساعت 9:26 PM


تست هوش

 
 
متوجه یک مورد مشکوک در این تصاویر نشدید؟

به ادامه مطلب بروید حتما برایتان جالب خواهد بود...

 


ادامه مطلب

نوشته شده توسط پژمان در جمعه 9 اسفند 1392

و ساعت 9:25 PM


بچه شیطون...


نوشته شده توسط پژمان در جمعه 9 اسفند 1392

و ساعت 9:22 PM


دوست دارم...

دوست دارم ببرمت یه جای شلوغ...

                                            خیلی شلوغ...

                                وایستم اون وسط نگات کنم!

                                     بگم اینارو میبینی!

                                         بگی اره!

                              بگم تو  هیاهوی همه ی این ادما

                                باز من چشمام دنبال تو میگرده

                               دلم برای تو تنگ میشه...♥.....

                           صداهاشونو میشنوی؟

                                        بگی اره!

                             بگم توی اوج همین صداها دلم دنبال صدای 

                                           تو میگرده

                                بگم حالا چشاتو ببند...

                                   بگو چه حسی داری؟

                           بگی انگار گم شدم بین یه عالمه غریبه

                      بگم اگه نباشی گم میشم بین یه دنیا غریبه..........

                      ارزومیکنم عاشق باشید عاشق بمونید♥....

 


نوشته شده توسط پژمان در جمعه 9 اسفند 1392

و ساعت 7:16 PM


خدایا....

                         گفتم خدایا سوالی دارم  .....

                                     گفت بپرس...

           پرسیدم وقتی چرا شادم همه با من میخندند...

                                      ولی

                 وقتی ناراحتم کسی بامن نمیگرید؟

                                  فرمود..

                شادی ها را برای جمع کردن دوست افریده ام

                ولی غم ها را برای انتخاب بهترین دوست...



نوشته شده توسط پژمان در جمعه 9 اسفند 1392

و ساعت 7:14 PM


دوری

 

اگر چه از تو دور هستم

 

اما تو را در قلب خویش حس میکنم

 


حتی نزدیکتر از آن دو عاشقی

 

که در آغوش هم هستند …



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، ،

نوشته شده توسط پژمان در دو شنبه 5 اسفند 1392

و ساعت 1:44 AM


گل من

 

 آسمون وقف نگاهت گل من


مانده ام چشم به راهت گل من


هر کجا هستی و باشی گویم


که خدا پشت و پناهت گل من



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، ،

نوشته شده توسط پژمان در دو شنبه 5 اسفند 1392

و ساعت 1:40 AM


دیوونه بازیامو بزار پای دوست داشتنم.دوست دارم دیوونه

 آدم ها از دست اونی که دوستش دارند

زود تر ناراحت میشند

روش حساس ترند و ..

با کمترین بی توجهی

یا بی خبری ..

یا بد اخلاقی ..

یا جواب ندادن تلفن

یا دیر جواب دادن sms ...

بغض میکنند و

گاهی اشک توی چشمشون جمع میشه و

دلشون بد میشــــکنه ...

حواسمون به همین چیزهای کوچیک باشه

دل آدم ها زود میشکنه ...



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، ،

نوشته شده توسط پژمان در دو شنبه 5 اسفند 1392

و ساعت 1:35 AM


به همین سادگی...

در هیاهوی زندگی دریافتم چه دویدن هایی که فقط پاهایم را از من گرفت ،


در حالیکه گویی ایستاده بودم !


چه غصه هایی که فقط به غم دلم حاصل شد،


در حالیکه قصه کودکانه اى بیش نبود !


دریافتم کسی هست که اگر بخواهد میشود

و اگر نخواهد نمی شود !
به همین سادگی …


نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 4 اسفند 1392

و ساعت 11:32 PM


نگاه...

 

میدونی قشنگترین احساس چه وقتیه !


وقتی برمیگردی ؛ یواشكی ب
ه عشقت نگاه كنی ....

می بینی كه اونم داشته بهت نگاه میكرده ... !!!


نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 4 اسفند 1392

و ساعت 11:15 PM


دلم میگیرد...

 


نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 4 اسفند 1392

و ساعت 11:14 PM


در سرزمین من

 

 

   در سرزمین من کسی بوسه ی فرانسوی بلد نیست....   

 

 

اینجا مــــث آلمان پل عشق نداره....  

 

 از گل رز هلندی هم خبری نیست....

 

اینجا عشق یعنی اینکه....

 

به خاطر چشم های دور و برت

 

 

معشوقت رو فقط از پشت صفحه ی گوشیت

 

 

 

بوسیده باشی!



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، ،

نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 4 اسفند 1392

و ساعت 11:6 PM


ارزو بر جوانان عیب نیست...


نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 4 اسفند 1392

و ساعت 10:36 PM


سکوت...

گاهي سکوت علامت رضايت نيست.....

شايد کسي دارد خفه ميشود پشت

سنگيني يک بغض....

یک حرف.....

 


نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 4 اسفند 1392

و ساعت 10:24 PM


هوس کرده ام

هوس   کردم ام که تـــــو باشی

من باشم


و هیج کس نباشد آنگاه
داغ  ترین
 
 آغوش ها را از تنت



و شیرین ترین  بوس ها را  از  لبانت بیرون کشم 


 به تلافی روزهایی  که میخواهمت و نیستی

 


نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 4 اسفند 1392

و ساعت 10:22 PM


هرجاکه باشم...

 هرجا که باشم .... و هرجا که تو باشی ......

در هر حال که باشم ..... حتی اگر ندانم تو در چه حالی هستی ..... 

شاد باشم یا

غمین .... و .......

.......

ووووووو............

   ..............
 
آغوش احساسم جای توست .....
 
و همیشه بامنی ........


ای همیشه با ذهن تب آلوده ام خو گرفته !!!!! ..... 


 
اندیشه ام ....... همیشه با یاد تو تب آلود است ........

گرمای احساست بر انجماد ذهنم .....

........... چه لذت بخش است .....

همیشه با من باش ....... همیشه .........

 

 


نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 4 اسفند 1392

و ساعت 10:19 PM


بوس

منم بقلت میکنم و نازت میکنم

ایندفعه بلند میشم تو بقلم

انقدر بوست میکنم تا

جیغ بزنی کمک بخوای

بعدش داد بزنی اهای خرس گنده

من غلط کردم ازت بوس خواستم

کد زیباسازی وبلاگ بارش قلب


نوشته شده توسط پژمان در شنبه 3 اسفند 1392

و ساعت 1:48 AM



.:: Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by pezhmankiyani ::.
.:: Design By :
wWw.Theme-Designer.Com ::.




اگه آسمون زمین شه اگه دریا یه کویر شه اگه دنیا زیرو رو شه اگه چشمات بی غرور شه اگه خورشید بی غروب شه بازم عاشقت میمونم عشقو تو نگات میخونم اگه کوه بیاد رو دوشم اگه جام زهر بنوشم اگه ماه دیگه نباشه روزا آسمون سیاه شه اگه جنگل بشه صحرا اگه امروز نشه فردا بازم عاشقت میمونم عشقو تو نگات میخونم اگه خوابتو نبینم دیگه گل برات نچینم اگه حتی یه جوونه توی گلدونا نمونه بازم عاشقت میمونم عشقو تو نگات میخونم اگه باز مثه همیشه بگی( من با تو ؟؟!!! )نمیشه بگی که منو نمیخوای دیگه پیش من نمیای بازم عاشقت میمونم عشقو تو نگات میخونم اگه باشم و نباشم هر جای دنیا که باشم حتی از چشمات جداشم بازم عاشقت میمونم عشقو تو نگات میخونم اگه شعرامو نخونی اگه باز پیشم نمونی راز عشقم رو ندونی بازم عاشقت میمونم عشق و تو نگات میخونم
pezhman7763@gmail.com




دلتنگیهای من
عاشقانه
حرفهای نا گفته من
خدا
جملات زیبا
زیباترینها
تنهایی
دلشکسته
زندگی
غمگین
آرامش
عشق
دوستت دارم
زیباترین نوشته ها
سرنوشت
محبت
مرگ
پدر
مادر
شعرهای عاشقانه
شعرهای حافظ
دوبیتیهای عاشقانه




پژمان
زهرا



















»تعداد بازديدها:
»کاربر: Admin

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 106
بازدید ماه : 632
بازدید کل : 18813
تعداد مطالب : 842
تعداد نظرات : 95
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


تماس با ما

. . . . . . . . Online User .

کد حرکت متن دنبال موس