.....................



از پشت شیشه....

از پشت شيشه هاي بزرگ دلتنگي گريه ميكنم و آرزو ميكنم كه كاش

براي يك لحظهتصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar22.com

 

فقط يك لحظه آغوش گرمت را احساس كنم ، ميخواهم سر روي

تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar22.com شانه هاي مهربانت

 

بگذارم تا ديگراز گريه كم نشوم . تو مرا به ديار محبتها بردي و صادقانه

دوستم داشتي تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar22.com

 

پس بيا و باز در اين راه تلاش كن اگر طاقت اشكهايم را نداري . در راه

تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar22.com عشقي پاك تر و

 

صادقانه تر، زيرا كه من و تو ما شده ايم پس نگذار زمانه بيرحم دلهايي

را كه از هم جدا تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar22.com

 

نشدني است را به درد آورد دلم را به تو دادم و كليدش را به سوي

تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar22.com آسمان خوشبختي ها

 

روانه كردم چه شبها كه تا سحر به يادت با گونه هاي خيس از دلتنگي

ها به سر تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar22.com

 

بردم چه روزها با خاطراتت نفس كشيدم پس تو اي سخاوت آسماني

تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar22.com من  مرا درياب ،تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar22.com

 


نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 2:57 PM


کی اشکاتو پاک میکنه....

کي اشکاتو پاک ميکنه

شبا که غصه داري

دست رو موهات کي ميکشه

وقتي منو نداري

شونه کي

مرهم هق هقت ميشه دوباره

از کي بهونه ميگيري

شباي بي ستاره


برگ ريزوناي پاييز

کي چشم به رات نشسته

از جلو پات جمع ميکنه

برگاي زرد و خسته



کي منتظر ميمونه

حتي شباي يلدا

تا خنده رو لبات بياد  

شب برسه به فردا



کي از سرود بارون

قصه برات ميسازه

از عاشقي ميخونه

وقتي که راه درازه


کي از ستاره بارون

چشماشو هم ميذاره

نکنه ستاره اي بياد

ياد تو رو نياره

نکنه ستاره اي بياد

ياد تــــــو رو نيـــاره 

 

 


نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 2:56 PM


تنهام...

یه روز بهم گفتــــ : «مےخوام باهات دوست باشم؛ آخه مے‌دونے؟ من اينجا خيلے تنهام».

بهش لبخند زدم و گفتمــــ : «آره مے‌دونم. فكر خوبيه.من هم خيلے تنهام».

يه روز ديگه بهم گفتــــ : «مے‌خوام تا ابد باهات بمونم؛ آخه مے‌دونے؟ من اينجا خيلے تنهام».
بهش لبخند زدم و گفتمــــ : «آره مے‌دونم. فكر خوبيه.من هم خيلے تنهام».

 يه روز ديگه گفتــــ : «مے‌خوام برم يه جاے دور، جايے كه هيچ مزاحمے نباشه.

بعد كه همه چيز روبه راه شد تو هم بيا. آخه مے‌دونے؟ من اينجا خيلے تنهام».
بهش لبخند زدم و گفتمـــــ : «آره مے‌دونم. فكر خوبيه. من هم خيلے تنهام».


يه روز تو نامه‌ اش نوشتــــ : «من اينجا يه دوست پيدا كردم. آخه مےدونے؟ من اينجا خيلے تنهام».

براش يه لبخند كشيدم و زيرش نوشتمــــ : «آره مے‌دونم. فكر خوبيه.من هم خيلے تنهام».

 يه روز يه نامه نوشتــــ : «من قراره اينجا با اين دوستم تا ابد زندگے كنم.

آخه مے‌دونے؟ من اينجاخيلے تنهام».

براش يه لبخند كشيدم و زيرش نوشتمــــ : «آره مے‌دونم. فكر خوبيه. من هم خيلے تنهام».


حالا ديگه اون تنها نيست و من از اين بابت خيلی خوشحالم ولی
 چيزی که ناراحتم   مے‌ کنه اينه که

نمی دونه من هنوز هم خیلی تنهامــــ ...


نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 2:55 PM


میخوای بری....

میـخـوآهــی بــِـروـی؟ {بهــــآنــه} میـ خــوآهـ ــی؟


بگــــذآر مـن بَهـــآنـه رآ دستت دهــمـ ... {!}

بـُرو و هـَر کـس پرسیـــد چــرآ؟


بگـــو لجـوجْ بـود!

همیشـــه سـرسختـــآنه عـآشـق بــود!


بــگو فریـــآد میـ کـرد!

همـــه جآ فریــآد میـ کـرد

کــــه فقــط مــَــرآ میـ خوآهــــد..!


بــگو دروـغ میـ گــُـفت!

میـ گفت هــرگز نآرآحتــمـ نکردـی!..


بــگو درگیـــر بـود!

همیشــه درگیــرِ افســونِ نگآهــمـ بـود..


بــگو بیـ احســآس بـود!

بــه همــه فریـــآد هـآ،

تــوهیـن هآ و اخــمـ هــآیمـ ،فقــط لبـخنــ:)ــد میـــزـد!


بــگو او نخوآسـت!

نخوآست کســی جــُـزمـن در دلـــش خآنــه کنــد!...



میـ شـــود کمــی بهـ یادمـ بآشـی؟...


میـ دآنــمـ {!}

کــآر دآری {!}

سرت شلــوـغ اَسـت {!}

میـ دآنــمـ دوبـآره عآشـق شــده اـی{!}


همیــن کـه فقـط لحظــه اـی بـه ذهنـت خطـور کنــد ،


یــک جآیی،..

کســی قــبـل خوآبــ ـش

                                              بــ

 یــآدت ســیــگـار دود 

میـ 

کـنـد

کآفیــست...


نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 2:53 PM


هر کی هستی فقط بمون

یـه وقـتـایے בلِـت مـیـخـواב

یـِکــے  از پـُشـت سـَر چـشـمـاتُـو بـِگـیـره و اَزت بـِپـرســ :


اگِــ گـفـتـے مَن کے امــ ؟


تـو هـَم בَسـتـاشـُو بـگـیـرے و بـگــﮯ :
 

هَـر کے هستے فـقـَط بـمـوטּ . . .


 

اگـه خاطرخـواه زیـاد בارے ...

مَعنیـش ایــטּ نیسـت کـه فــوق ُالعـاבه بـے نقصــے ...

شـایـَב خیــلے " ارزونے" ...!


نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 2:49 PM


روزی می رسد...

روزے مــــــــے رســــــــد ڪـــــــــــﮧ . . .

در خـــیــــــــال خـــــــــــود . . .


جــــــاے خـــــالــــے ام را حـــس ڪـــنـــــــے . . .

در دلـــــت بــــــــــا بــغـــض بـــگــــــــویـــــــــــے . . .

ڪـــــــــاش ایــنــجــــــــــــا بـــــــــــود . . .

امـــــــــا مـــــن دیـــگــــــــــــر . . .

بـــــــــــﮧ خــــــــوابـــــت هــــــــــم نــمـــــــے آیـــــــــــم . ..



نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 2:47 PM


میدونی ......

کارت پستال های زیبا با موضوع خدا -www.jazzaab.ir



 میدونی وقتی خدا داشت بدرقه ات میکرد بهت چی گفت؟  

بهت گفت:

جایی میری که آدماش دلتو میشکنن..

نکنه غصه بخوری..

من همه جا باهاتم..

تو تنها نیستی..

تو وجودت عشق میذارم که بگذری..

قلب میذارم که ببخشی..

اشک میدم که همراهت باشه..

و مرگ میذارم که بدونی برمیگردی پیش خودم..

Avazak.ir Line11 تصاویر جداکننده متن (1)



:: موضوعات مرتبط: دلتنگیهای من، عاشقانه، حرفهای نا گفته من، خدا، جملات زیبا، ،

نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 2:40 PM


کاش در ان...

کاش در آن لحظه که تقدیم تو شد هستی من

          می سپردم که مواظب باشی

 

                  جنس این جام؛ بلور است

 

                       پر از عشق و غرور

 

                               که هر آن دم که شوی غافل از آن

 



:: موضوعات مرتبط: دلتنگیهای من، عاشقانه، حرفهای نا گفته من، خدا، جملات زیبا، دلشکسته، زندگی، غمگین، آرامش، عشق، ،

نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 2:39 PM


می روم...

می روم دل را در این ویرانه ها جا می گذارم .

خویش را در انزوای درد تنها می گذارم .

خلوتی دارم که در آن با خیالی کودکانه .

گاهگاهی عشق را دزدانه آنجا می گذارم .

باز می ترسم ز طغیان گناهی که نکردم !!!

نا گزیر از عشق بر احساس خود پا می گذارم .



:: موضوعات مرتبط: دلتنگیهای من، عاشقانه، حرفهای نا گفته من، جملات زیبا، آرامش، عشق، دوستت دارم، زیباترین نوشته ها، سرنوشت، شعرهای عاشقانه، دوبیتیهای عاشقانه، ،

نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 2:36 PM


من تنهام ...

اشکهایم را دارم, اشکهایی که از غم تو بر گونه هایم جاری است. من تنها نیستم, لحظه ها را دارم, لحظه هایی که یکی پس از دیگری عاشقانه می میرند تا حجم فاصله را کمرنگ تر کنند. من تنها نیستم چرا که خیالت حتی یک نفس از من غافل نمی شود. چقدر دوست دارم لحظه هایی را که دلتنگ چشمانت می شوم. هر لحظه دوریت برایم یک دنیا دلتنگی است و چقدر صبور است دل من, چرا که به اندازه تمام لحظه های عاشق بودنم از تو دور هستم . ولی من باز چشم براهم... چشم به راهم تا آرامش را به قلب من هدیه کنی مهربان من...

 
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌
دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌
دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌
دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌
دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم

نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 2:30 PM


دستمو ول کردی برم...

نکنه دستمو ول کردی برم

که به هرچی که میخوام نمیرسم

شایدم من اشتباهی اومدم

که دره بسته رو وا نمیکنی

من به این سادگی دل نمیکنم

از تو که منو رها نمیکنی

بگو هستی تا همیشه بگو خداجونم....... 

 

دلم گرفته خداجون...غیر تو کسی رو ندارم...دوباره تنهام نذار..

طاقته شکستن رو ندارم..تو میدونی دیگه هیچی از وجودم نمونده..

تا کجا ادامه داره این غمه بی پایان... دستمو بگیر..

بزار حس کنم کسی رو دارم..یه تکیه گاه...بزار بفهمم آرامش چیه..

بگو کجایی تا بهت نگاه کنم تا از تو چشات بخونم که تو با همه فرق داری...

خداجونم خسته ام.. خیلی هم خسته ام خسته تر از همیشه


نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 2:29 PM


زهرای نازم...

دلم غمگینه بازم یار نازم  

     بیا یاری بده شو چاره سازم

 

بیا تا روی ماهت رو ببینم 

      تموم شه این شب طول و درازم

 

اگه این شب نشه یک روز روشن  

   خدا میدونه که عشقو میبازم

 

آخه من جز تو هیچکس رو ندارم

      تویی قبله تویی دینو نمازم

 

خدایا تو کمک کن تا دوباره     

  بشه این عشق زیبا رو بسازم

 

در آخر هم میگم بهتر بدونه   

   که عشقو جونمه زهرای نازم


نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 2:26 PM


عشق...

پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی

 

اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.

 

دختر لبخندی زد و گفت ممنونم!

 

... تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد... حال دختر خوب نبود...

 

نیاز فوری به قلب داشت... از پسر خبری نبود... دختر با خودش

 

 می گفت : می دونی که من هیچ وقت نمی ذاشتم تو قلبتو

 

به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی...

 

اما تو حتی برای دیدنم هم نیومدی… شاید من دیگه هیچ وقت زنده

 

نباشم... آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید…چشمانش را باز کرد...

 

دکتر بالای سرش بود. به دکتر گفت

 

چه اتفاقی افتاده؟ دکتر گفت نگران نباشید پیوند قلبتون با موفقیت

 

انجام شده. شما باید استراحت کنید... درضمن این نامه برای

 

شماست...!دختر نامه رو برداشت. اثری از اسم روی پاکت دیده

 

نمی شد. بازش کرد و درون آن چنین نوشته شده بود:

 

سلام عزیزم. الان که این نامه رو می خونی من در قلب تو زنده ام.

 

از دستم ناراحت نباش که بهت سر نزدم چون می دونستم اگه

 

بیام هرگز نمی ذاری که قلبمو بهت بدم... پس نیومدم تا بتونم این

 

کارو انجام بدم... امیدوارم عملت موفقیت آمیز باشه.

 

(عاشقتم تا بی نهایت)

 

دختر نمی توانست باور کند... اون این کارو کرده بود... اون قلبشو

 

به دختر داده بود...

 

آرام اسم پسر را صدا کرد و قطره های اشک روی صورتش

 

جاری شد... و به خودش گفت چرا هیچ وقت حرفاشو باور

 

نکرده بودم....


نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 2:23 PM


امشب...

از خانه بیرون می زنم اما کجا امشب 

شاید تو می خواهی مرا در کوچه ها امشب 

پشت ستون سایه ها روی درخت شب 

می جویم اما نيستی در هیچ جا امشب

می دانم اری نیستی اما نمی دانم 

بیهوده می گردم بدنبالت، چرا امشب؟

هر شب تو را بی جستجو می یافتم اما 

نگذاشت بی خوابی بدست آرم تو را امشب 

ها ... سایه ای دیدم شبیهت نیست اما حیف 

ای کاش می دیدم به چشمانم خطا امشب 

هر شب صدای پای تو می آمد از هر چیز 

حتی ز برگی هم نمی آید صدا امشب

امشب ز پشت ابرها بیرون نیامد ماه 

بشکن فرق را ماه من بیرون بیا امشب 

گشتم تمام کوچه ها را، یک نفس هم نیست

شاید که بخشیدند دنیا را به ما امشب 

طاقت نمی آرم، تو که می دانی از دیشب

باید چه رنجی برده باشم، بی تو، تا امشب 

ای ماجرای شعر و شب های جنون من 

آخر چگونه سرکنم بی ماجرا امشب ...


نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 2:21 PM


پسرک عاشق...

پسری بود عاشق زندگی

عاشق دوستان کودکی

عاشق خاطرات بچگی

عاشق آن لحظه های ناب

عاشق شعر بود و کتاب

عاشق نماز بود و دعا

عاشق آسمان بود و خدا

دلش می خواست مثل سهراب

 خانه ای داشته باشد پر از دوست

تا به دیوارش لوح محبت بیاویزد

دلش می خواست بنشیند

زیر یک سایهُ بید

بخواند نغمهُ خوش امید

عاشق این بود ببیند

مادرش را با چادر گلدار سفید

هر روز سر سجاده دست به دعا

ببوید پیرهنش را بخندد مادر

در آغوشش بگیرد گرم

و بگوید پسرش را دوست دارد

عاشق آن خندهُ پر مهر پدر

که خسته می آمد ز در

عاشق بوسه ای که پدر با عشق

 به روی گونه اش می ذاشت


نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 2:18 PM


هر چه از دوست رسد نیکوست...

گاه آرزو می کنم که

ای کاش راحت ار کنار دیگران می گذشتم

اما ...

شبهای آرام زندگیم

انگشت شمار شده اند ..

باز شبی دیگر را

باید با این بغض لعنتی

به صبح برسانم

خدایا من که گفته بودم طاقت ندارم .

پس چرا دوباره ...؟

اصلا قبول ..

"هرچه از دوست رسد نکوست"

اما من هنوز نتوانسته ام این جمله را درک کنم

باشد..

فقط مرحم تاول چشمانم با تو ..

اشک امانم را برید...

کمکم کن...


نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 2:15 PM


دوستت دارم...

 

 

 من پنجره می خواهم       تومعنی دیواری

 

 من آینه عشقم              تو آیه بیزاریِِ

  

 بعد ازمن وتوتکرار       تکرارهم آغوشی

  

 یک بستربیهوده           یک جرعه فراموشی

  

 یک تجربه مبهم            یک هم همه رسوایی

  

 یک فرصت بی لذت         دریک شب یلدایی

  

 فرم نفسی تازه           یک خلصه وهم آلود

 

 یک نام که یادم نیست        این آخر بازی بود

 

بی وسوسه میمانی       بی حادثه میمیری

 

با خاطره ام خوش باش          زیبای اساطیری

 


نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 2:11 PM


شکستن غرور من...

تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.com

 تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.com واسه‌ی شکستن غرور من تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.com                              تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.com

                  تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.com  تو بدون که اولین بهانه‌ای  تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.com 

                                    تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.com این شب که تمومی نداره تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.com 

                                               تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.com  آخــرین فـرصت عاشـقانه‌ای تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.com

تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.comتصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.comتصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.comتصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.comتصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.comتصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.comتصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.com 

  تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.com  تو به من دروغ بگو اما بدون تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.com                          تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.com

                تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.com  که وجود من یه دنیا خواهشه تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.com

                                تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.com  تو به من دروغ بگو اما نرو تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.com

                                               تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.com  شاید این دروغا باورت بشه تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.com

  تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.comتصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.comتصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.comتصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.comتصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.comتصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.comتصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.com

 تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.com  خنده‌هات دلیل بودن منه تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.com                                تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.com

              تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.com  واسه من همين بهانه كافيه تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.com

                        تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.com  نمی‌خوام راس راسی عاشقم بشیتصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.com

                                    تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.com   یه دروغ عـاشــقانــه کـــافیــه  ! !تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.com

  

تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.com


نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 2:7 PM


مینویسم از تو...

می‌نويسم از تو
شبي از پشت يك تنهايي نمناك و باراني تو را با لهجه ي گل هاي نيلوفر صدا كردم.
تمام شب براي باطراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهايت دعا كردم.
پس ازِ يك جستجوي نقره اي در كوچه هاي آبي احساس تو را از بين گل هايي كه در تنهايي ام روييد با حسرت جدا كردم
و تو در پاسخ آبي ترين موج تمناي دلم گفتي دلم حيران و سرگردان چشماني ست رويايي
و من تنها براي ديدن زيبايي آن چشم تو را در دشتي از تنهايي وحسرت رها كردم
همين بود آخرين حرفت و من بعد از عبور تلخ و غمگينت حريم چشمهايم را به روي اشكي از جنس غروب ساكت و نارنجي خورشيد وا كردم
نمي دانم چرا رفتي؟
نمي دانم چرا ، شايد خطا كردم
و تو بي آن كه فكر غربت چشمان من باشي
نمي دانم كجا ، تا كي ، براي چه ،
ولي رفتي و بعد از رفتنت باران چه معصومانه مي باريد
نمي دانم چرا ؟ شايد به رسم و عادت پروانگي مان باز براي شادي و خوشبختي باغ قشنگ آرزوهايت دعا كردم
...!!.


نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 2:5 PM


دلت را بتکان...

دلت را بتکان.......

غصه هایت که ریخت، تو هم همه را فراموش کن



دلت را بتکان


اشتباهایت وقتی افتاد روی زمین


بگذار همانجا بماند


فقط از لا به لای اشتباه هایت، یک تجربه را بیرون بکش


قاب کن و بزن به دیوار دلت ...


دلت را محکم تر اگر بتکانی


تمام کینه هایت هم می ریزد


و تمام آن غم های بزرگ


و همه حسرت ها و آرزوهایت ...


باز هم محکم تر از قبل بتکان


تا این بار همه آن عشق های بچه گربه ای هم بیفتد!


حالا آرام تر، آرام تر بتکان


تا خاطره هایت نیفتد


تلخ یا شیرین، چه تفاوت می کند؟


خاطره، خاطره است


باید باشد، باید بماند ...



کافی ست؟



نه، هنوز دلت خاک دارد


یک تکان دیگر بس است


تکاندی؟


دلت را ببین


چقدر تمیز شد... دلت سبک شد؟


حالا این دل جای "او"ست


دعوتش کن


این دل مال "او"ست...



همه چیز ریخت از دلت، همه چیز افتاد و حالا



و حالا تو ماندی و یک دل


یک دل و یک قاب تجربه


یک قاب تجربه و مشتی خاطره



مشتی خاطره و یک "او"...

نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 2:1 PM


چمدان امیدهایم...





 

 

 

چمـدان امیـدمـ را مــے بندمــ



 

یادمــ باشـد خنـده ها و بوســہ هایمـ را جا نگـذارمـ



 

آری مسافــرمــ


 

تا دیار آغــوش ِ تـــــــــو چنـد فرسخــے بیــش نماندهــ

 

 



 

کمــے از دلتنگــے دور شده امـــ ..

 

 



 

بــے تابـــ نباش

 

 



 

کــہ این مقصـد هیچ گاه مبدا نخواهــد شـــد

 

 



 

مهمانــے کــہ میزبانــش نـگاه ِ تـو بــاشد

 

 




دیگـر رفتنــے نیستـــ ..

 


نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 2:0 PM


دیوانگی...




اگـــَـــــر دیوانگے نـیـسـت پَس چیست ؟؟؟



وقتے در این دُنیاے بـہ این



بزرگــــے




دلم فقط هـــــَـــــواے یک نفر را مےکٌــند...!!



نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 2:0 PM


بروووو...






بـــــــــــــرو!!!!




ترســــ از هیچ چیز ندارمــــ




وقتیـــــ یقینـ دارم بیشتر از منـــ



کسی دوستت نخـــــــواهد داشت





بیشتر از منــــ کسی طاقت کمـــ محلی هایت را ندا
رد





ترس برای چه؟؟

وقتی می دانمــ یکــ روز تُف می اندازی به رویـــــ تمام آن هایی که



به خاطرشــــان من را از دستـــــ دادی.... !..


:: موضوعات مرتبط: دلتنگیهای من، عاشقانه، جملات زیبا، ،

نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 1:59 PM


میدانم...




میــــــــدانم ؛ دیگــــــــر بــــــــرای من نیستــــــــی !امــــــــا ....




دلی کــــــــه تنگ باشــــــــد این حرفهــــــــا را نمیفهمــــــــد ... !



حالیتــــــــه؟؟.....


:: موضوعات مرتبط: دلتنگیهای من، عاشقانه، حرفهای نا گفته من، جملات زیبا، تنهایی، دلشکسته، زندگی، غمگین، آرامش، عشق، دوستت دارم، ،

نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 1:58 PM


دلتنگم...

دلتنگم


دلتنگ یاد و حضورت…


دلتنگ خاطراتی که از عطر تو سرشار است…


دلتنگ روزهایی که آرامش بخش زندگی من تو بودی….


روزهایی که از آرزوهای ناب ما روشن بود…


شب هایی که یک نفر تکیه گاه خستگی های روزهایم بود….


دستی بود که سرمای غربتم را گرمی ببخشد…


دلتنگم


دلتنگ کسی که سنگ صبور دردهایم بود…


دلتنگ لحظه هایی که جز حضورت چیزی نداشتند،


و هیچ ترسی از اینده مبهمم نداشتم…


.

 

.


.


حال منتظرم…


منتظر لحظه ای که مرگ مرا دریابد


مرگی سخت اما شیرین…


سخت به تاوان این همه خوبی هایم


و به شیرینی طعم رسیدن به آرامشی دوباره….



:: موضوعات مرتبط: دلتنگیهای من، عاشقانه، حرفهای نا گفته من، جملات زیبا، زیباترینها، تنهایی، دلشکسته، ،

نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 1:56 PM


خدایا میخواهم برم و یک نفر یارم بشه

نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 6:43 AM


آموختم...

آموخته ام که خداعشق است

 

وعشق تنهاخداست

 

آموخته ام که وقتی ناامیدمی شوم

 

خداباتمام عظمتش

 

 عاشقانه انتظارمی کشد دوباره به رحمت او امیدوارشوم

 

آموخته ام اگرتاکنون به آنچه خواستم نرسیدم

 

خدابرایم بهترش رادرنظرگرفته

 

آموخته ام که زندگی دشواراست

 

ولی من ازاوسخت ترم...

 


نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 10:35 AM


ازت هیچی نمی خوام

من از تو هیچی نمیخواهم...

فقط...

فقط به آن لعنتی که عاشقانه دوستت دارد بگو...

حلالم کن اگر هنوز شب ها با یاد تو میخوابم

 

 

 

 

شکـــ نکـــــن !

آیــ●ــنده اے خوـاهــم ساختــــ کــه

گذشتـــه ام جلویش زآنــو بـــزند !

قـــرآر نیستــــ مـــن هـــم دلِ کَسِ دیگـــری را بسوزانـَــم !

برعکـــس کســے را کــه وارد زندگـــیم میشود

آنقـــــدر خــــوشـــبـ ــتـــــ میکنــم کـــه

بـــه هر روزے کـــه جاے " او " نیستــــے

بـــه خودتـــــ لعنتـــــ بفرستــــے! لعنتیـــ  !!!

 

 

 

 

 

 

نامم را پاک کردی ، یادم را چه می کنی؟!

 


یادم را پاک کنی ، عشقم را چه می کنی؟!...

 


اصلا همه را پاک کن ...

 


هر آنچه از من داری...

 


از من که چیزی کم نمی شود......

 

 

 

فقط بگو با وجدانت چه می کنی؟!

 

 

 

شاید...؟!نکند آن را هم پاک کرده ای ؟!!!

 


نـــــــــــــــــــــــــه!! شدنی نیست...!

 


نمی توانی آنچه رانداشتی پاک کنی


shiva

 

 

 

دســــتــــ هــــایــــم خــالـــی اَنـــد • • •

جـایِ خــالــی دســــتـِـ تــو را هــــیـــــچ کــَــس

بـــرایــــم پــــر نــمـــی کــــنــد • • •

راســــت مــــی گــــفــت شـــــامــــلو:

" دســـــت خـالـی را بـایــــد بـــــر ســـر کــــوبــیـــد "

 

 

 

 

 

 

 

 

کــُجاﮮ زِنـــכِگـــﮯ رــآ بــآ تــــو مــُشتــَرَکــ بـــوכه اَمـ

 

کــﮧ حــآلـا تــِلـِفـُטּ خــوشـ خـیآلتــ تــو رـآ

 

×مــُشــتَرکــ مــورכ نــَظـَر مََــטּ میــخـوـآنــَכ×...؟!

 

مـــورכ نــَظـَر شـآیَـכ....وَلـــﮯ مــُشــتـَرَکـ...!؟

 

هــﮧ…گـــُفــتـَمـ کــﮧ خــیــالـ اَستــ!!!

 

<


نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 6:17 AM


دلم گرفته یه دنیا چرا؟؟؟؟؟؟؟

 

میکشم میکشی می کشد ...

 


هر 3 میکشیم

 

 

 


اما او ناز تورا . . .

 

 

 


تو دست از من . . .

 

 

 


و من ...

 

 

 

 

 

 

 

ای وای باز فندکم را کجا گذاشته ام .... ؟

 

 

 

 

 

 

بنـــد دلـــم را

 

 

به بند کفـــش هایت گـــره زده بودم

 

 

که هر جـــا رفتـی

 

 

دلــم را با خود ببری

غــــافل از اینکه

تو پـــا برهنـــه می روی
و بی خبــــر...





ایـــטּ منـــم ..
پسـرے تنــــها

با قلـــــــــبے شڪــستـﮧ در دسـت
کـﮧ نیـــمـﮧ اش را دســت او گـــــــم ڪـرده اســت
به او بگویــید برگــردد
با او ڪــارے ندارم ...
فقط میــخواهم نیــمـﮧ ی دیـگر قلبــم را گـــداۓ ڪـُـنــَـ م !



پرم از بغض
بغض هایی که نمی شکنند
بغضهایی که همانند جلادی گردنم را گرفت اند
پرم از بغض هایی بی رحم
خدایا این همه بغض روزه را باطل نمیکند؟


غمگینم ...

همانند دلقکی ک روی صحنه چشمش ب عشقش افتاد

ک با معشوقش ب او میخندید ...!

 

 

مـــــــن عاشقـــانـــــه هایـــــــم را

روی همیـــــــــن دیـــــــــوار مجـــازی می نویســــــــم !

 از لــج تــــــــو . . .

از لـــج خــــــــودم . . .

که حاضـــــــر نبــودیــــــــم یک بار

ایـــــــن هــــا را واقعـــــــی بــه هـــم بگوییــــــــم. . . !

 


نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 6:13 AM


خدایا....

arsham-star.blogfa.com


دارم از غصه میمیرم خدا کاری بکن       
اینبار که دستهای ظریفش رو تو دستهام حس کنم یک بار
خدا کاری بکن اینبار خدای مهربونه من   
زبونم بند اومد ای وای کجا رفت هم زبونه من
خدا کاری بکن مردم خدا اونم دلش تنگه       
اگه میگه مهم نیستم با حسش داره میجنگه
اگه میگه تو فکرم نیست            
میخواد بیشتر پیشش باشم
درسته اون ولم کرده دلیل اشکه چشماشم     
 خدا کاری بکن اون رفت ازت میخوام که برگرده
اینبار قدرش رو میدونم اگر چه اون ولم کرده  
خدا بگو که برگرده خدا بگو که برگرده
خدا کاری بکن زود باش خدا          
اون دیگه تنها نیست
خدا بهش بگو مردم چرا عین خیالش نیست  
 خدای مهربونه من دلت میاد که تنها شم
بره عشقم تک وتنها تا کی دلواپسش باشم      
خدا کاری بکن زود باش خدا صبرم همین قدر بود
بگوحرف هاشو بخشیدم بگو گنجایشم کم بود  
 بگو تقصیره من بوده بگو حق داره میدونم
بگو به فکر جبرانه بگو قدرش رو میدونم   
بگو دیگه غرورش مرد میخواد پیشه تو برگرده
بگو سختی این روز ها اونو از راه به در کرده 
خجالت میکشم از اون بگو چیزی نگه با من
خدا پادر میونی کن شاید از من خوشش اومد
من گفتم یک زهرا جان

نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 6:9 AM


مرگ من.....

نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 6:7 AM


خدایااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

normal love persianv com %2810%29 تكه متن هاي كوتاه عاشقانه و رمانتيك همراه عكس

 

خدایا!

دستانی را در دستانم قرار بده

که پاهایش با دیگری پیش نرود...



:: موضوعات مرتبط: خدا، ،

نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 5:0 AM


دوستت دارم ...

 

دوست دارم


من غم را در سکوت.سکوت را در شب. شب را به خاطره اندیشیدن به

 

 

 تو دوست دارم. من زندگی را در عشق .عشق را در قلب..و قلب را به

 

خاطره اینکه آشیانه توست دوست دارم.من اندوه را در اشک ..اشک را

 

در چشم وچشم را به خاطره دیدن روی تو دوست دارم.من عشق را در

 

 سکوت ..سکوت را در تنهایی ..تنهایی را به خاطره تپیدن قلب..

 

 تپیدن قلب را برای تو دوست دارم...............

 

وقتی خواستم زندگی کنم. راهم را بستند. وقتی خواستم بمیرم.

 

گفتند:بزرگترین گناه نا امیدی است. وقتی براستی سخن گفتم .

 

گفتند: دروغ است . وقتی به ستایش روی آوردم گفتند: خرافات

 

است. وقتی گریستم . گفتند: کودکانه است. وقتی خندیدم گفتند:

 

دیوانه است. حال دگر مانده ام ..... و حال که دیگر! سخن نمیگویم.

 

گویند عاشق است! این است زندگی من .... براستی چه دنیای

 

دیوانه ایست................


نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 4:55 AM


هر شب...

 


هر شب وقتی تنها میشم حس می کنم پیش منی...

 

 

دوباره گریه ام میگیره انگار تو آغوش منی...

 

 

روم نمیشه نگات کنم وقتی که اشک تو چشمامه...

 

 

با اینکه نیستی پیش من انگار دستات تو دستامه...

 

 

بارون میباره و تو رو دوباره پیشم می بینم...

 

 

اشک تو چشام حلقه میشه دوباره تنها میشینم...

 

 

قول بده وقتی تنها میشم باز هم بیای کنار من...

 

 

شبای جمعه که میاد بیای سر مزار من...

 

 

دوباره از یاد چشات زمزمه ی نبودنم...

 

 

ببین که عاقبت چی شد قصه ی با تو بودنم...

 

 

خاک سر مزار من نشونی از نبودنت...

 

 

دستهای نامردم شهر چرا ازم ربودنت...

 

 

به زیر خاکمو هنوز نرفتی از خیال من...

 

 

غصه نخور سیاه نپوش گریه نکن برای من...

 

 

دیگه فقط آرزومه بارون بباره رو تنم...

 

 

دوباره لحظه ها سپرد منو به باد رفتنم...

 

 

دیگه فقط آرزومه بارون بباره رو تنم...

 

رو سنگ قبرم بنویس تنهاترین تنها منم...


نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 4:53 AM


به نام خدایی که خالق عشق است

 

به نام خدایی که خالق عشق است

 

خدا قلب را آفرید و برای آن دو تپش قرار داد، تپش تن و تپش روح.

تپش تن، تپش قلب بود و تپش روح،
عشق، و این " دل " که مرکز خواستن
 
است. این تمایل میان زمین و آسمان در نوسان است.

اگر به سوی شکم و شهوت گراید زمینی می شود و به سوی خرد و عقل،

 آسمانی، و علامت آسمانی بودن
عشق قداست است.

کدام عاشق در چشمان معشوق می تواند نگاه کند !؟ کدام ؟
چرا !؟
چون معشوق آسمانیست، سخت است نگاه در نگاه او...

زندگی با
عشق رنج است و بی عشق مرگ
.
 اما رنج
عشق با امید وصال بسیار شیرین و گواراست. عشق را جز با رنج
 
نفروشند.

خدایا! هدف عاشقی رسیدن به معشوق نیست، یاری ام کن دریابم هدف،
 
عاشق پیشگیست نه رسیدن به معشوق.

معشوق بهانه است،
عشق هدف است.   
 
                              



:: موضوعات مرتبط: دلتنگیهای من، عاشقانه، حرفهای نا گفته من، خدا، جملات زیبا، زیباترینها، تنهایی، دلشکسته، زندگی، غمگین، عشق، دوستت دارم، زیباترین نوشته ها، سرنوشت، محبت، مرگ، پدر، مادر، شعرهای عاشقانه، ،

نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 1:14 AM


ایکاش...

پ.ن: آغوش بعضی هــا …
علم را زیـر سوال می برد !

.

.
آنقدر آرامت می کند …
که هیـچ مُسکنی
جــایش را نمی گیرد…!


نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 1:12 AM


حرف دلم به زهرا....

 

یــادم بــاشـــد ،

امشب بعضی از آرزوهایمــ را دَم ِ در بگذارم

تــا رفتگـــر ببــــرد ! بیچــاره او …

.

.
ما بقــی را هم نقــدا” بــا خود بــه گور می بـــرم

.

.
ما بقــی همــان ” آرزوی بــا تــو بودن ” است
نتــرس جانکم !

.

.
حتــی آرزوی ِداشتنت را هم بــه کســی نمی دهم..!


نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 1:49 AM


ادم برفی

 

پ.ن: آدم بـَرفـی هــَم کـِه بـاشـے
دلـَت میـخواهد کـَسـے دـَ ر آغـوشـَت بـگیـرد،

.

.
دلـَت مـیخواهد یـک نـَفـَر کـنارَت باشـَد،
تــا گـَرمـَت کــُنـَد ، تـا آرامـَت کـُنـَد.
مــُهـِم نیـسـت آب شـُدـَ טּ... ،نیـسـت شـُدن...

مهم آن آرامش است حتی برای چند لحظه!



:: موضوعات مرتبط: جملات زیبا، ،

نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 1:47 AM


گفت...

 

 

 

 

گفت :دوستت دارم

 

همه دنياروگشتم بهتراز تو پيدانكردم

 

گفتم خوب گشتي؟

 

گفت :آره


گفتم اگر دوستم داشتي نميگشتي


نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 1:30 AM


دلتنگی من برای زهرا

من پژمان هستم یکی از مخلوقات ناچیز پروردگارم....

گاه با خود می اندیشم چرا باید از فردوس بربن به اینجا زمین و جایگاه

انسان های بی احساس فرود آیم..!

اگر انسان اشرف مخلوقات است پس شیطان به چه کار آید؟

چراباید چنین قدرتی داشته باشد که به روح انسان تعدی کند اورا بفرید

و روحی را که به متعلق به خالق یکتاست به پستی و رزالت بکشاند..و

از او موجودی بسازد که گاه از شناخت خود عاجز بماند...!

آیا به راستی ما اشرف مخلوقاتیم؟؟؟؟

پس این همه دئانت و پستی که از بشر سر میزنداز کجا نشات میگیرد؟

و چرا به چشم برهم زدنی تمام ارزش های انسانی را به دست

امیال دل می سپاریم؟ و از یاد می بریم که خدایی هست و

عاقبت روزی در پیشگاهش مواخذه می شویم..!

من ساغر بنده ناچیز پروردگارم تصمیم دارم سعی خود را به کار گیرم تا دراین

وانفسای آشوب دستکم روح خود را از پلیدی دور بدارم و به هیچکس نیز اجازه

ندهم تا افکارم را مسموم کند شاید ایت تنها کاریست که از دستم برمی آید..!

آه خدایا خالقا مگر مااز نسل فرهادی نیستیم که هنوز صدای تیشه اش از

بیستون می آید..؟؟

من ساغر میدانم اشتباهات زندگی چون کوهی ست که با ریزش

سنگریزه هایش هشدار سقوط میدهد..من شاهد ریزش

سنگریزه هایش هستم اما میدانم گاه اهمال کرده ام و توجهی

به هشدارش نداشتم و زمانی به خود آمده ام

که زیر آوارش مدفون شده ام...!

حالا من. ساغر بنده حقیر پروردگارم با تمام وجودم حس میکنم حالا میدانم

در تداوم بی چون و چرای زندگی هیچ انسانی بی غم نزیسته است...

ولی هر اندوهی هرچقدرهم سنگین باشد با گذشت زمان تنها خاطره ای

از آن باقی می ماند و اگرچه تلخ و جانگداز فقط گهگاه یادش تداعی میشود..!

پس خدایا خالقا ما را به خود وامگذار که به تو مشتاقیم و محتاج..!


نوشته شده توسط پژمان در یک شنبه 21 مهر 1392

و ساعت 1:25 AM


مرگ...

 

 

مرگــــــــــــــــ یعنیــــــــــــ اینــــــــــــــ

 

بالاخرهـــــــــــ روزیــــــــــ میآید که بگوییـــــــــــــ کاشــــــــــــ

 

زندهــــــ میـــ شدیـــــــــــــ اما دیگر خیلیــــــــــــ دیر استــــــــــ

 

بابتـــــــــ بدیـــــــــ هاییـــــــــ کهــــــــ بهــــــ منـــــــــ کردیـــــــــ

 

خودتـــــــــ را شرمندهــــــــ نکنـــــــــــــپ

 

تـــــــــــــــــــــــــــــاریـــــــــــــــــــــــــــخ مـــــــــــــــــرگ:بـــــــــــه هـــــــــــــمــــــــــــیــــــــــــن زودی

 

عــــــــــــــلـــــــــــــت مــــــــــــــرگ:بـــــــــــــه دلــــــــــیـــــــــــل ســــــــــــخـــــــــــتــــــــــــی هــــــــــای فــــــــــــراوان

 

 

 

 

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: خدا، تنهایی، دلشکسته، زندگی، غمگین، مرگ، ،

نوشته شده توسط پژمان در شنبه 20 مهر 1392

و ساعت 10:34 PM


تنهایی...

چه درد آور است کسی را دوست داشته

باشی و او هرگز تو را باور نکند چه درد آور است

کسی را دوست داشته باشی ولی سر هر چیز کوچک

خارو خفیفت بکند آیا دوست داشتن این است؟

عاشقی این است ؟دلم بد به درد آمده از این زمانه .

از انسانهای این زمانه از خودم و حال تنهایی همدمم شده .

تنهای تنها


نوشته شده توسط پژمان در شنبه 20 مهر 1392

و ساعت 10:30 PM


درد...

درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند
معنی کور شدن را گره ها می فهمند

سخت بالا بروی ، ساده بیایی پایین
قصه تلخ مرا سُرسُره ها می فهمند

یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن
چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند

آنچه از رفتنت آمد به سرم را فردا
مردم از خواندن این تذکره ها می فهمند

نه نفهمید کسی منزلت شمس مرا
قرن ها بعد در آن کنگره ها می فهمند


نوشته شده توسط پژمان در شنبه 20 مهر 1392

و ساعت 10:27 PM


تقدیم به زهرا...

 

|http://www.atrebaroon.blogfa.com|عکس های عاشقانه|http://www.atrebaroon.blogfa.com|

اگر دلتنگی کم آوردی غصه نخور! من به جای هر دویمان دلتنگتم!!!
من اینجا بس دلم تنگ است
و هر سازی که می بینم بد آه نگ است
بیا ره توشه برداریم قدم در راه بی برگشت بگذاریم
ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است
اگر دلتنگی کم آوردی غصه نخور! من به جای هر دویمان 
دلتنگتم!!

 


نوشته شده توسط پژمان در شنبه 20 مهر 1392

و ساعت 10:16 PM


ترس...

بس که می ترسم از جدایی ها

می گریزم از آشنایی ها

دلی از سنگ خاره خواهم ساخت

تا نرنجد ز بی وفایی ها

آرزو را به سینه خواهم کشت

تا نکوشد به خودنمایی ها

عشق اگر نور روشن سحر است

دل نبندم به روشنایی ها

چه فریبنده بود و دیده نواز

سِحر چشمش به دلربایی ها

دیدی ای دل ز پا درافتادی

 


نوشته شده توسط پژمان در شنبه 20 مهر 1392

و ساعت 8:3 AM


سرگذشت...

 

دلم عصیان می خواهد...

.

.
می خواهم حوا شوم
و این بار...
"آدم" را از "جهنم" برانم...

.

.
در قحطی عشق و وفا
همخوابه ی شیطان شدم!

.

.
پا به ماهم...!
 آبستن ِ تمام  ِ گناهانی که آدمیت را خط می زنند..!


نوشته شده توسط پژمان در شنبه 20 مهر 1392

و ساعت 8:1 AM


خیانت...

من آمده ام که با تو راهی بشوم

آنی که تو از دلم بخواهی بشوم

دریا بغلم کن! بغلم کن دریا!

می خواهم از این به بعد ماهی بشوم

 


نوشته شده توسط پژمان در شنبه 20 مهر 1392

و ساعت 7:42 AM


تقدیم...

تقدیم به او که پیشم نبود                           ولی حس بودنش بر من شوق زیستن داد

دلم برای کسی تنگ است که آفتاب             صداقت را به مهمانی گلهای باغ می آورد

گیسوان بلندش را به باد می دهد                 دست های سپیدش را به آب می بخشد

شعر های خوشی چون پرنده ها می خواند



:: موضوعات مرتبط: دلتنگیهای من، عاشقانه، حرفهای نا گفته من، جملات زیبا، زیباترینها، تنهایی، دلشکسته، زندگی، غمگین، آرامش، عشق، دوستت دارم، زیباترین نوشته ها، سرنوشت، محبت، شعرهای عاشقانه، دوبیتیهای عاشقانه، ،

نوشته شده توسط پژمان در شنبه 20 مهر 1392

و ساعت 7:37 AM


ای کـــاش دلـــم اســیـــر و بــیـمار نبود

ای کـــاش دلـــم اســیـــر و بــیـمار نبود

در بـــنـــد نــــگاه او گــــرفــتــار نــبـود

من عاشق و او زعشق من بی خـبر است

ای کــاش دل و دلــبــــر و دلـــدار نـبود

 



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، شعرهای عاشقانه، دوبیتیهای عاشقانه، ،

نوشته شده توسط پژمان در شنبه 20 مهر 1392

و ساعت 7:35 AM


دوبیتی ...


چون عود نبود چوب بید آوردم

روی سیه و موی سپید اوردم

خود فرمودی که نا امیدی کفر است

فرمان تو بردم و امید آوردم



:: موضوعات مرتبط: دلتنگیهای من، عاشقانه، حرفهای نا گفته من، خدا، جملات زیبا، شعرهای عاشقانه، دوبیتیهای عاشقانه، ،

نوشته شده توسط پژمان در شنبه 20 مهر 1392

و ساعت 7:34 AM



.:: Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by pezhmankiyani ::.
.:: Design By :
wWw.Theme-Designer.Com ::.




اگه آسمون زمین شه اگه دریا یه کویر شه اگه دنیا زیرو رو شه اگه چشمات بی غرور شه اگه خورشید بی غروب شه بازم عاشقت میمونم عشقو تو نگات میخونم اگه کوه بیاد رو دوشم اگه جام زهر بنوشم اگه ماه دیگه نباشه روزا آسمون سیاه شه اگه جنگل بشه صحرا اگه امروز نشه فردا بازم عاشقت میمونم عشقو تو نگات میخونم اگه خوابتو نبینم دیگه گل برات نچینم اگه حتی یه جوونه توی گلدونا نمونه بازم عاشقت میمونم عشقو تو نگات میخونم اگه باز مثه همیشه بگی( من با تو ؟؟!!! )نمیشه بگی که منو نمیخوای دیگه پیش من نمیای بازم عاشقت میمونم عشقو تو نگات میخونم اگه باشم و نباشم هر جای دنیا که باشم حتی از چشمات جداشم بازم عاشقت میمونم عشقو تو نگات میخونم اگه شعرامو نخونی اگه باز پیشم نمونی راز عشقم رو ندونی بازم عاشقت میمونم عشق و تو نگات میخونم
pezhman7763@gmail.com




دلتنگیهای من
عاشقانه
حرفهای نا گفته من
خدا
جملات زیبا
زیباترینها
تنهایی
دلشکسته
زندگی
غمگین
آرامش
عشق
دوستت دارم
زیباترین نوشته ها
سرنوشت
محبت
مرگ
پدر
مادر
شعرهای عاشقانه
شعرهای حافظ
دوبیتیهای عاشقانه




پژمان
زهرا



















»تعداد بازديدها:
»کاربر: Admin

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 110
بازدید ماه : 636
بازدید کل : 18817
تعداد مطالب : 842
تعداد نظرات : 95
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


تماس با ما

. . . . . . . . Online User .

کد حرکت متن دنبال موس